گنجور

شمارهٔ ۱۴ - در مدح فخرالملک

سلامی نجوم سما زو منور
سلامی نسیم صبا زو معنبر
سلامی چو ارواح قدسی یکایک
سلامی چو اجسام علوی سراسر
سلامی بسبع الثمانی مؤکد
سلامی ز سبع السماوات برتر
سلامی در او رونق حسن مدغم
سلامی در او قوه عشق مضمر
سلامی حروفش ز عقل مجرد
سلامی وجودش ز نفس سخنور
سلامی همه نزهت خلد اعلی
سلامی همه صفوة آب کوثر
سلامی همه شوق چون یاد جانان
سلامی همه لطف چون لعل و گوهر
سلامی شتابنده چون چرخ اعظم
سلامی فروزنده چون نجم ازهر
ز من بنده بر حضرت دین پناهی
که هستندش افلاک انجم مسخر
سپهر سخا، صاحب دین و دنیا
جهان سخن، صاحب کلک و دفتر
پناه هدی مجد الدین آنکه کلکش
نهالیست در باغ دین سایه گستر
زهی آفتاب سپهر سخن را
سر کلک دولت پناه تو خاور
زهی بار و برگ درخت معانی
ز باران الفاظ تو درّ و گوهر
زهی سر حزم تو پیرامن دین
شده ناقض صیت سد سکندر
زهی آب قندیل طبع لطیفم
ز جان روغن مدحت آورده برسر
بر افروخته شعله خاطرم زو
چو ماه در افشان و خورشید انور
فلک رفعتا زآنکه حال رهی را
درین وقت مدح و غزل نیست درخور
من بنده گفتم سلامی رساند
رکاب همایونت را صدر کشور

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سلامی نجوم سما زو منور
سلامی نسیم صبا زو معنبر
هوش مصنوعی: سلامی از ستارگان آسمان به من می‌رسد، سلامی از نسیم صبح که پر از معنویت و تازگی است.
سلامی چو ارواح قدسی یکایک
سلامی چو اجسام علوی سراسر
هوش مصنوعی: سلامی مانند روح‌های پاک و مقدس، و سلامی که مانند جسم‌های آسمانی و نورانی باشد، به شما عرض می‌کنم.
سلامی بسبع الثمانی مؤکد
سلامی ز سبع السماوات برتر
هوش مصنوعی: سلامی به معنای عمیق و محکم، که از هفت آسمان بالاتر و والاتر است.
سلامی در او رونق حسن مدغم
سلامی در او قوه عشق مضمر
هوش مصنوعی: درود و احترامی که در آن زیبایی نهفته است، نشان‌دهنده‌ی عشقی عمیق و پنهان است.
سلامی حروفش ز عقل مجرد
سلامی وجودش ز نفس سخنور
هوش مصنوعی: سلامی که از عقل آزاد و بی قید می‌آید، و وجودش از جان گویایی نشأت می‌گیرد.
سلامی همه نزهت خلد اعلی
سلامی همه صفوة آب کوثر
هوش مصنوعی: سلامی به تمام زیبایی‌های بهشت و سلامی به بهترین و خالص‌ترین آب کوثر.
سلامی همه شوق چون یاد جانان
سلامی همه لطف چون لعل و گوهر
هوش مصنوعی: سلامی که پر از شوق و عشق به یاد محبوب باشد، سلامی که پر از ناز و زیبایی مانند لعل و گوهر باشد.
سلامی شتابنده چون چرخ اعظم
سلامی فروزنده چون نجم ازهر
هوش مصنوعی: سلامی سریع و پرانرژی مانند حرکت سیاره‌ها، و سلامی درخشان و تابناک مانند یک ستاره روشن.
ز من بنده بر حضرت دین پناهی
که هستندش افلاک انجم مسخر
هوش مصنوعی: من بنده‌ای هستم که به دین پناه می‌برم؛ دینی که در آسمان‌ها و ستاره‌ها قدرت و تسلط دارد.
سپهر سخا، صاحب دین و دنیا
جهان سخن، صاحب کلک و دفتر
هوش مصنوعی: آسمان generosity و بخشش، کسی که صاحب دین و دنیای ماست، و جهان کلام و واژه‌ها، کسی که خالق قلم و نوشته‌هاست.
پناه هدی مجد الدین آنکه کلکش
نهالیست در باغ دین سایه گستر
هوش مصنوعی: هدی مجدالدین پناهی است که مانند یک درخت سایه‌دار در باغ دین رشد کرده و همگان را از سایه‌اش بهره‌مند می‌کند.
زهی آفتاب سپهر سخن را
سر کلک دولت پناه تو خاور
هوش مصنوعی: تو خورشید سخنانی، که از جانب دولت و حمایت تو درخشان شده‌ای، مانند سحرگاه خاور است.
زهی بار و برگ درخت معانی
ز باران الفاظ تو درّ و گوهر
هوش مصنوعی: درخت معانی پر از برگ و بار است و این باران الفاظ تو مانند درّ و گوهر آن را غنی و پربار کرده است.
زهی سر حزم تو پیرامن دین
شده ناقض صیت سد سکندر
هوش مصنوعی: ای وای بر حزم و احتیاط تو، که دور و بر دین را به هم زده و نام سکندر را نیز تحت‌الشعاع قرار داده‌ای.
زهی آب قندیل طبع لطیفم
ز جان روغن مدحت آورده برسر
هوش مصنوعی: عجب که طبع نرم و لطیف من مانند آب قندیل است و برای جانم، روغن ستایش و مدح را به ارمغان آورده‌ام.
بر افروخته شعله خاطرم زو
چو ماه در افشان و خورشید انور
هوش مصنوعی: شعله یاد و خاطره‌ام از او روشن و پرنور است، مانند درخشنگی ماه و نور تابناک خورشید.
فلک رفعتا زآنکه حال رهی را
درین وقت مدح و غزل نیست درخور
هوش مصنوعی: آسمان سجایای بلندی و عظمت را ندارد چرا که در این زمان، حال و احوال شاعر مناسب سرودن غزل و مدح نیست.
من بنده گفتم سلامی رساند
رکاب همایونت را صدر کشور
هوش مصنوعی: من به عنوان یک غلام و خدمتگزار، سلامی برای شما فرستادم که نشان‌دهنده‌ی افتخار ما به خدمت در حضور شماست.