گنجور

شمارهٔ ۱۰

ستوده شمس دین ای صبح لفظت
بمهر از مشرق معنی دمیده
هم از لفظت معانی فخر کرده
هم از معنیت دعوی بگرویده
مقالت همچو اخبارت ستوده
خصالت همچو اخلاقت حمیده
نظیرت ما در ارکان نزاده
ضمیرت پرده ارکان دریده
منور کرده شاه اختران را
فروغ چهره ی تو رای دیده
چنانگشته ز تو گیتی که گردون
بسر پیرامن گیتی دویده
روان در گلشن ارکان نسیمت
بلفظ از روضه ی طبعت وریده؟
جهان در حیز حرمان درختیست
همای همتت زو پر بریده!
قدر قدرا چو پشت آسمان گشت
ز بار منت برّت خمیده
نه گرد از دامن جاهت فشانده
نه بوی از گلبن مدحت شنیده
ز من در دلی بشنو کزین غبن
دل من چون اناری شد کفیده
مرا پوسیده دستاری قدیمست
بالهام و کرامت پروریده
ز گردون کهنه تر بسیار وز چرک
چو از روغن که بر کاغذ چکیده
حذاقت در میانش جای جسته
نحوست در کنارش آرمیده
ز وصفش گوهر معنی شکسته
ز عقدش صورت دولت رمیده
کواکب رشته پیش از چرخ پودش
زمان پیش از مکان تارش تنیده
نخستین روزش آدم بسته پرگار
در او صد رخنه ز ابلیس اوفتیده
بهر پودی که آدم کرده دروی
ازو ابلیس پنجه در کشیده
گهش دراعه بوده که مصلی
گهی پوشیده گاهی گستریده
گه او را خرقه خوانده گاه دستار
در او گه خفته گه زن خوابنیده
از اینسان تحفه ای دارم که در دهر
ندارد مثل آن هیچ آفریده
ز تشویش خیالش پیر تدبیر
خزف از خلوت طبعم خریده
ز تقریر صفاتش ذوق لفظم
شراب شوق معنی ناچشیده
نه اندر آتشش می آرم افکند
نه می بپذیردش کس ناخریده
همیشه تا ز خار گلبن فکر
نگردد دیده ی معنی خلیده
ز خار گردش گردون او باد
گل صد برگ اقبالت دمیده

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ستوده شمس دین ای صبح لفظت
بمهر از مشرق معنی دمیده
هوش مصنوعی: ای سپیده صبح که با نور و لطافت خود، نام شمس دین را ستایش می‌کنی و از مشرق کلام و معانی جلوه‌گر شده‌ای.
هم از لفظت معانی فخر کرده
هم از معنیت دعوی بگرویده
هوش مصنوعی: هم کلمات تو باعث فخر است و هم معانی که درون آنها نهفته است، این نشان می‌دهد که هر دو جنبه تو، یعنی لفظ و معنا، ارزشمند هستند.
مقالت همچو اخبارت ستوده
خصالت همچو اخلاقت حمیده
هوش مصنوعی: سخنان تو به خوبی شناخته شده‌اند و خصیصه‌های تو مانند اخلاق نیکویت، قابل ستایش است.
نظیرت ما در ارکان نزاده
ضمیرت پرده ارکان دریده
هوش مصنوعی: هیچ‌کس مانند تو در هستی به وجود نیامده و فکر و اندیشه‌ات پرده‌های عالم را شکسته است.
منور کرده شاه اختران را
فروغ چهره ی تو رای دیده
هوش مصنوعی: چهره ی تو مانند نوری است که ستاره ها را روشن می کند و باعث زیبایی و تابش آن ها می شود.
چنانگشته ز تو گیتی که گردون
بسر پیرامن گیتی دویده
هوش مصنوعی: جهان به قدری تحت تأثیر تو قرار گرفته است که چرخش آسمان نیز در دور خود به سرعت می‌چرخد.
روان در گلشن ارکان نسیمت
بلفظ از روضه ی طبعت وریده؟
هوش مصنوعی: آیا در باغی که به آن تعلق داری، زندگی‌ات را با زبان خودت توصیف نمی‌کنی؟
جهان در حیز حرمان درختیست
همای همتت زو پر بریده!
هوش مصنوعی: جهان پر از ناکامی است و درخت وجود تو از این حالات آسیب دیده و بی‌ثمر شده است.
قدر قدرا چو پشت آسمان گشت
ز بار منت برّت خمیده
هوش مصنوعی: زمانی که ارزش و عظمت چیزها مانند ستون‌های آسمان برای ما نمایان می‌شود، بر اثر فشار و زحماتی که بر دوش داریم، این عظمت ممکن است در نظرمان کوچکتر و خمیده به نظر برسد.
نه گرد از دامن جاهت فشانده
نه بوی از گلبن مدحت شنیده
هوش مصنوعی: نه اینکه از مقام و جایگاه تو کسی گردی بپاشد، نه اینکه کسی عطر مدح و ستایشت را شنیده باشد.
ز من در دلی بشنو کزین غبن
دل من چون اناری شد کفیده
هوش مصنوعی: از دل من بشنو که چگونه غم و اندوه من از دل مثل یک انار شیرین و متلاشی شده است.
مرا پوسیده دستاری قدیمست
بالهام و کرامت پروریده
هوش مصنوعی: من یک دستار کهنه و فرسوده دارم که با هنر و بزرگواری پرورش یافته است.
ز گردون کهنه تر بسیار وز چرک
چو از روغن که بر کاغذ چکیده
هوش مصنوعی: از آسمان قدیمی چیزهای زیادی وجود دارد و از کثیفی مانند روغنی که روی کاغذ ریخته، نشانه‌هایی باقی مانده است.
حذاقت در میانش جای جسته
نحوست در کنارش آرمیده
هوش مصنوعی: هوش و زیرکی در دل او وجود دارد، اما نحوست و بدبیاری در کنار او آرام گرفته است.
ز وصفش گوهر معنی شکسته
ز عقدش صورت دولت رمیده
هوش مصنوعی: از زیبایی‌های او، ماهیت و عمق وجودش از هم گسسته است و از پیوند و ارتباطش، چهره و جلوه‌ای از موفقیت و خوشبختی دور شده است.
کواکب رشته پیش از چرخ پودش
زمان پیش از مکان تارش تنیده
هوش مصنوعی: ستاره‌ها قبل از اینکه چرخ زمان شروع به گردش کند، در بافت این زمان وجود داشتند و پیش از شکل‌گیری مکان، تار آن را بافته بودند.
نخستین روزش آدم بسته پرگار
در او صد رخنه ز ابلیس اوفتیده
هوش مصنوعی: در روز اول خلقت آدم، او به وسیله پرگار شکل‌گیری یافت و در همین حال، صد راه برای نفوذ شیطان در وجودش فراهم شد.
بهر پودی که آدم کرده دروی
ازو ابلیس پنجه در کشیده
هوش مصنوعی: به خاطر نیکوکاری‌ها و خوبی‌هایی که انسان انجام داده، در برابر آن، شیطان تلاش می‌کند تا او را به سمت اشتباهات و گناهان سوق دهد.
گهش دراعه بوده که مصلی
گهی پوشیده گاهی گستریده
هوش مصنوعی: گاه لباس عروسی بر تن می‌کند و گاه آن را کنار می‌گذارد.
گه او را خرقه خوانده گاه دستار
در او گه خفته گه زن خوابنیده
هوش مصنوعی: گاهی او را لباس شبانی می‌نامند و گاهی عمامه‌ای بر سر دارد. گاهی به خواب رفته و گاهی در حال خواب‌آلودگی است.
از اینسان تحفه ای دارم که در دهر
ندارد مثل آن هیچ آفریده
هوش مصنوعی: من هدیه‌ای دارم که در زندگی هیچ چیز مشابه آن وجود ندارد.
ز تشویش خیالش پیر تدبیر
خزف از خلوت طبعم خریده
هوش مصنوعی: به دلیل نگرانی و افکار آشفته‌ام، پیر عقل و اندیشه‌ام از تنهایی و آرامش درونم دور شده و بی‌خيالی را به دست آورده‌ام.
ز تقریر صفاتش ذوق لفظم
شراب شوق معنی ناچشیده
هوش مصنوعی: از توصیف ویژگی‌های او، طعم شیرین کلماتم مانند شراب عشق است که هیچ وقت معنایش را نچشیده‌ام.
نه اندر آتشش می آرم افکند
نه می بپذیردش کس ناخریده
هوش مصنوعی: من نه خود را به آتش می‌زنم و نه کسی در این امر از من چیزی می‌پذیرد، زیرا این حالتی است که هیچ‌کس نمی‌خواهد به آن دچار شود.
همیشه تا ز خار گلبن فکر
نگردد دیده ی معنی خلیده
هوش مصنوعی: برای درک عمیق زیبایی‌های زندگی و معناهای واقعی آن، باید از موانع و مشکلات عبور کنیم. تنها در این صورت است که می‌توانیم به درک و دیدی عمیق‌تر دست یابیم.
ز خار گردش گردون او باد
گل صد برگ اقبالت دمیده
هوش مصنوعی: از خارهایی که در گرداب روزگار وجود دارد، نسیم گل‌های صدبرگ، نشانه‌ای از خوشبختی و سعادت به تو وزیده است.