بخش ۵۹ - به کاخ آویختن امیر مختار
چو زان کار شد اسپری چند گاه
بفرمود مختار کشور پناه
سر پور مرجانه و خواسته
همان زیور و گنج آراسته
بزرگان کوفه به بطحا برند
به فرزند شیر خدا بسپرند
یکی نامه بنگاشت آن کامیاب
به سوی محمد به مشک و گلاب
سر نامه بد نام نیکی دهش
که او می دهد بنده را پرورش
قدیمی که پیش از همه پیش هاست
برون ذاتش از فکر و اندیشه هاست
چو نه اولش هست و نه آخرش
نبینی تو در باطن و ظاهرش
برد پی همین قدر دانش که هست
خدایی کزویست بالا و پست
بری ذاتش از اتحاد و حلول
مبراست ذاتش زدرک عقول
خدا را یکی دان و یکتا شناس
یکی کو نباشد ز نوع قیاس
هم از اوست شادی هم از اوست غم
هم از اوست امید و بیم و ندم
وجود ازوی است و عدم ازوی است
بود هر چه از بیش و کم از وی است
هر آنکش به پاکی ستایش کند
دلش را به نور آزمایش کند
به کاری که خواهد ندارد شریک
تو را کرده مختار بر زشت و نیک
به نیک و بدش چونکه مختار کرد
زهی کار نیکو که مختار کرد
چنین داد آن نامه را پس طراز
که ای پور داماد شاه حجاز
درون از خدا و سلام از منت
فرستادم اینک سر دشمنت
چنان چون بباید سزا دادمش
به سوی تو با سر فرستادمش
مراین خرگه و خیمه و خواسته
مراین گوهر و گنج آراسته
بگیر و ببخشش که ارزان توست
نباشد زمن، من کیم؟زان توست
به شکرانه ی اینکه بدخواه شاه
سرآمد بدو روز در رزمگاه
اگر جان فشانم نه شایسته است
به ازجان بدین کار بایسته است
زمانه زنو یافت فر بهی
چو از پور مرجانه آمد تهی
در آن نامه مختار فرخ نهاد
زفرزند اشتر بسی کرد یاد
وزان رزم و آن جنگ کوشش که کرد
وزان نیزه یازیدن اندر نبرد
سر دشمن و نامه و گنج و مال
به بطحا فرستاد آن بیهمال
محمد چو زان نامه آگاه شد
که روز بداندیش کوتاه شد
به شکرانه پیش خداوند پاک
بسود آن دو رخسار فرخ به خاک
سپس سوی دادار برداشت دست
بگفت: ای خداوند بالا و پست
به رحمت ببخشای مختار را
بشوی از دلش انده و بیم را
وزان پس بفرمود با یاوران
سرپور مرجانه و دیگران
ز بطحا سوی مرز یثرب زمین
ببردند زی سیدالساجدین
یکی روز چارم امام انام
که بد عم و فرزند و بابش امام
بخش ۵۸ - به درک فرستادن ابراهیم، ابن زیاد را: که با تیغ کین روی کرده دژمبخش ۶۰ - فرستادن محمد ابن حنفیه سرها و غنیمت ها را به حضور همایون: به ایوان چو خور بود پرتو فکن
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو زان کار شد اسپری چند گاه
بفرمود مختار کشور پناه
هوش مصنوعی: وقتی که آن کار انجام شد، چندین اسب برای مختار آماده شدند تا او به عنوان پناهی برای کشور، دستوراتی را صادر کند.
سر پور مرجانه و خواسته
همان زیور و گنج آراسته
هوش مصنوعی: پسر مرجان، خواهان زینت و گنجی زیبا است.
بزرگان کوفه به بطحا برند
به فرزند شیر خدا بسپرند
هوش مصنوعی: بزرگان کوفه به مکان بطحا میروند و فرزند شیر خدا را به آنها میسپارند.
یکی نامه بنگاشت آن کامیاب
به سوی محمد به مشک و گلاب
هوش مصنوعی: یک فرد موفق نامهای نوشت و آن را به سوی محمد فرستاد، این نامه به همراه عطر خوش مشک و گلاب ارسال شد.
سر نامه بد نام نیکی دهش
که او می دهد بنده را پرورش
هوش مصنوعی: برای کسی که در نامهاش به بد نامی اشاره میکند، بهتر است نیکی و احسان را هدیه دهد، زیرا او با این کار به بندهاش تربیت و پرورش میدهد.
قدیمی که پیش از همه پیش هاست
برون ذاتش از فکر و اندیشه هاست
هوش مصنوعی: قدیمی که از زمانهای خیلی دورتر از همه موجودات است، وجودش فراتر از اندیشهها و تفکرات انسانی است.
چو نه اولش هست و نه آخرش
نبینی تو در باطن و ظاهرش
هوش مصنوعی: اگر چیزی شروعی ندارد و پایان ندارد، نمیتوانی در ظاهر و باطن آن را مشاهده کنی.
برد پی همین قدر دانش که هست
خدایی کزویست بالا و پست
هوش مصنوعی: در اینجا به اهمیت علم و دانش اشاره شده است. به اندازهای که از دانش و معرفت بهرهمند هستیم، باید به خداوندی که در بالاترین و پایینترین مقامها وجود دارد، ایمان داشته باشیم. به عبارت دیگر، درک و فهم ما از جهان و خداوند به اندازه دانش ما بستگی دارد.
بری ذاتش از اتحاد و حلول
مبراست ذاتش زدرک عقول
هوش مصنوعی: خداوند از هرگونه اتحاد و قرار گرفتن در موجودات دیگر پاک و خالص است و ذات او فراتر از درک عقلها و فهم انسانهاست.
خدا را یکی دان و یکتا شناس
یکی کو نباشد ز نوع قیاس
هوش مصنوعی: خدا را به عنوان یک موجود یگانه و منحصر به فرد بشناس و او را با هیچ چیز دیگری مقایسه نکن.
هم از اوست شادی هم از اوست غم
هم از اوست امید و بیم و ندم
هوش مصنوعی: شادی و غم هر دو از او ناشی میشوند و همچنین امید و ترس و ناپایداری نیز از او برمیآید.
وجود ازوی است و عدم ازوی است
بود هر چه از بیش و کم از وی است
هوش مصنوعی: وجود و عدم دو روی یک سکه هستند؛ هر چیزی که هست، به نحوی به او وابسته است و خارج از این دو حالت نیست. همه چیز در جهان از اضافه و کم بودنهای وجود ناشی میشود.
هر آنکش به پاکی ستایش کند
دلش را به نور آزمایش کند
هوش مصنوعی: هر کسی که به پاکی و نیکی ستایش کند، دلش را با نور حقیقت و آزمون میسنجند.
به کاری که خواهد ندارد شریک
تو را کرده مختار بر زشت و نیک
هوش مصنوعی: اگر در کاری که مختار و مستقل هستی، هیچ شریکی ندارید، با اختیار میتوانی به انتخاب نیک یا زشت بپردازی.
به نیک و بدش چونکه مختار کرد
زهی کار نیکو که مختار کرد
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این که انسان در انتخابهایش مختار است و هر انتخابی که انجام دهد، چه خوب و چه بد، نتایج آن به خود او برمیگردد. به طور کلی، این امر یک واقعیت مثبت است که نشان میدهد انتخابهای خوب میتوانند به عواقب خوبی منجر شوند.
چنین داد آن نامه را پس طراز
که ای پور داماد شاه حجاز
هوش مصنوعی: آن نامه به طرز خاصی به تو داده شده که تو پسر داماد پادشاه حجاز هستی.
درون از خدا و سلام از منت
فرستادم اینک سر دشمنت
هوش مصنوعی: من از خدا درون خودم را پر کردهام و با سلامی از دل درود به دشمن تو فرستادهام.
چنان چون بباید سزا دادمش
به سوی تو با سر فرستادمش
هوش مصنوعی: همانطور که شایسته بود، او را به سمت تو فرستادم و این کار را با احترام و تمام وجود انجام دادم.
مراین خرگه و خیمه و خواسته
مراین گوهر و گنج آراسته
هوش مصنوعی: این مکان و این چادر، همه به خاطر این خواسته و آرزوهاست؛ همینطور که این جواهرات و گنجها نیز زیبا و باارزش هستند.
بگیر و ببخشش که ارزان توست
نباشد زمن، من کیم؟زان توست
هوش مصنوعی: بگیر و ببخش که این کار برای تو آسان است، من کی هستم که بخواهم در این مورد نظر دهم؟ همه چیز از آن توست.
به شکرانه ی اینکه بدخواه شاه
سرآمد بدو روز در رزمگاه
هوش مصنوعی: به خاطر این که دشمن شاه نابود شد، روزهای سخت در میدان جنگ به سر آمد.
اگر جان فشانم نه شایسته است
به ازجان بدین کار بایسته است
هوش مصنوعی: اگر جانم را فدای چیزی کنم، این کار شایسته نیست؛ بلکه باید جانم را در راه این هدف مناسب فدا کنم.
زمانه زنو یافت فر بهی
چو از پور مرجانه آمد تهی
هوش مصنوعی: زمانه از مادر بزرگ، نیکی را پیدا کرد؛ هنگامی که فرزند مرجانه خالی از خوبیها آمد.
در آن نامه مختار فرخ نهاد
زفرزند اشتر بسی کرد یاد
هوش مصنوعی: در آن نامه، مختار به خوبی از فرزند اشتر یاد کرده و او را بسیار مورد توجه قرار داده است.
وزان رزم و آن جنگ کوشش که کرد
وزان نیزه یازیدن اندر نبرد
هوش مصنوعی: در آن مبارزات و جنگهایی که انجام شد، و در آن نبردهایی که با نیزهها fought شده، تلاش و کوشش زیادی صورت گرفت.
سر دشمن و نامه و گنج و مال
به بطحا فرستاد آن بیهمال
هوش مصنوعی: آن فرد بیهمتا، سر دشمن و نامه و ثروت را به سرزمین بطحا فرستاد.
محمد چو زان نامه آگاه شد
که روز بداندیش کوتاه شد
هوش مصنوعی: محمد وقتی از آن داستان مطلع شد که روز بداندیشان به پایان نزدیک میشود.
به شکرانه پیش خداوند پاک
بسود آن دو رخسار فرخ به خاک
هوش مصنوعی: برای قدردانی از خداوند پاک، آن دو چهرهی نیکو را به خاک میسایم.
سپس سوی دادار برداشت دست
بگفت: ای خداوند بالا و پست
هوش مصنوعی: سپس به سوی خداوند دست بلند کرد و گفت: ای خدای بزرگ و کوچک.
به رحمت ببخشای مختار را
بشوی از دلش انده و بیم را
هوش مصنوعی: ای کاش به رحمت خود مختار را ببخشی و از دلش غم و ترس را پاک کنی.
وزان پس بفرمود با یاوران
سرپور مرجانه و دیگران
هوش مصنوعی: سپس او به یارانش دستور داد که سرپرست مرجانه و دیگران را به نزد او بیاورند.
ز بطحا سوی مرز یثرب زمین
ببردند زی سیدالساجدین
هوش مصنوعی: از سرزمین بطحا به مرز یثرب، جسم پاک سیدالساجدین را بردند.
یکی روز چارم امام انام
که بد عم و فرزند و بابش امام
هوش مصنوعی: روزی امام علی، که بزرگترین مردان است، به دنیا آمد و پدرش هم امام بود.

الهامی کرمانشاهی