گنجور

بخش ۵۵ - قتل داوود شامی به دست اخوص

وزین سوگران کرد اخوص رکاب
سوی کوه آتش بیامد چوآب
بزد برکمر بند داوود جنگ
بدانسان که بر گور، غژمان پلنگ
جدا کردش از پشت زین هیون
بیفکند برخاک، پست و زبون
بیاوردش آنگونه در یز کش
به نزدیک اسپهبد شیر فش
چنانش بیفکند در پهندشت
که ستخوانش چون تو تیانرم گشت
سپهبد بر او آفرین کرد سخت
که احسنت، ای گرد پیروز بخت
وزان پس به میدان حصین نمیر
بیامد که دروی نبد هیچ خیر

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وزین سوگران کرد اخوص رکاب
سوی کوه آتش بیامد چوآب
هوش مصنوعی: از این سو، سواران زین را به دوش می‌اندازند و به سمت کوه می‌روند، چون آبی که به جوش آمده باشد، شعله‌ای از آتش به پا می‌شود.
بزد برکمر بند داوود جنگ
بدانسان که بر گور، غژمان پلنگ
هوش مصنوعی: به شکلی که پلنگ بر روی سنگ‌های گور می‌نشیند، او نیز با قدرت و استحکام بر کمر داوود جنگ را بست.
جدا کردش از پشت زین هیون
بیفکند برخاک، پست و زبون
هوش مصنوعی: او را از پشت اسب جدا کرد و به زمین انداخت، در حالتی خوار و ذلیل.
بیاوردش آنگونه در یز کش
به نزدیک اسپهبد شیر فش
هوش مصنوعی: او را به گونه‌ای به یزدان برسان که در نزد فرمانروای دلاور شیر فش باشد.
چنانش بیفکند در پهندشت
که ستخوانش چون تو تیانرم گشت
هوش مصنوعی: او را به جایی پرتاب کرد که به سان تو، نرم و حساس شد.
سپهبد بر او آفرین کرد سخت
که احسنت، ای گرد پیروز بخت
هوش مصنوعی: سپهبد به او بسیار تحسین کرد و گفت: احسنت، ای کسی که با بخت و اقبال پیروز هستی.
وزان پس به میدان حصین نمیر
بیامد که دروی نبد هیچ خیر
هوش مصنوعی: پس از آن، به میدان دفاعی آمد، چون درویشی آنجا نبود که خیری در او باشد.