بخش ۴۶ - کشتن ابراهیم چهارصد و بیست نفر از قاتلان امام مظلوم را
به مقدار فرسنگی ازکوفه دور
بود معدن رامش و جای سور
کنون هفت روز و شب اندرگذشت
که جای بداندیش و بیگانه گشت
وزان بد سگالان دور از خرد
بود بیست افزونتر از چارصد
همه قاتلان امام انام
همه زاده گان از نژاد حرام
بخواهند شد سوی مصعب همه
تو دانی کنون ای شبان رمه
شنید این چو زو مهتر پاکزاد
یکی خلعت شاهوارش بداد
بفرمود زان پس براهیم را
که بردار مردان بی بیم را
برو سوی آن باغ کاین کار تست
دل شیر، ترسان ز پیکار تست
اگر صد اگر پانصد، ار هزار؟
سرآور به شمشیرشان روزگار
سپهبد به زین برشد و باره تاخت
به همره سواران به زین برنشناخت
بدان باغ بشکفته قهرش وزان
گذر کرد چون تند باد خزان
یلان را بفرمود: کایدر نهید
بداندیش را تیغ بر سر نهید
نماند ای اینان تنی زنده جان
که یابید مزد نکو جاودان
دلیران بدان فرقه تیغ آختند
مرآن باغ از ایشان تهی ساختند
سرانشان زده برسنان بلند
سوی کوفه راندند تازان سمند
نبشه به طومار شد نامشان
چنین کیفر آمد به فرجامشان
سپهبد چو آمد سوی بارگاه
بدو آفرین کرد کشور پناه
چو آسود مختار زین داوری
بشد هفته ای چند ازان اسپری
بخش ۴۵ - کشتن مختار قیس ابن حفص شیبانی را: به کام اندرش نیش ها چون گرازبخش ۴۷ - قتل آن ده تن که اسب به کشته ی امام شهید تاخته بودند: کشان روزبانان به زنجیر در
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به مقدار فرسنگی ازکوفه دور
بود معدن رامش و جای سور
هوش مصنوعی: معدن موسیقی و مکانی برای خوشگذرانی به اندازهی یک فاصلهی طولانی از کوفه فاصله داشت.
کنون هفت روز و شب اندرگذشت
که جای بداندیش و بیگانه گشت
هوش مصنوعی: حالا هفت روز و شب گذشته و محل بر افکار منفی و ناآشنا تبدیل شده است.
وزان بد سگالان دور از خرد
بود بیست افزونتر از چارصد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که از آنجا که افراد نادان و بداندیش در دورانی زندگی میکردند که عقل و خرد در آنجا کمتر وجود داشت، تعداد آنها بیشتر از چهارصد نفر بود. یعنی در آن زمان، تعداد افراد نادان بسیار زیاد بود.
همه قاتلان امام انام
همه زاده گان از نژاد حرام
هوش مصنوعی: تمامی کسانی که امام را به قتل رساندند، از نسلهای ناپاک و نامشروع هستند.
بخواهند شد سوی مصعب همه
تو دانی کنون ای شبان رمه
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که عدهای به سمت مصعب خواهند رفت و تو به عنوان شبان باید به این موضوع آگاه باشی. این پیامی است به کسی که مسئولیت دارد و باید مراقب اطرافیانش باشد و از اوضاع باخبر باشد.
شنید این چو زو مهتر پاکزاد
یکی خلعت شاهوارش بداد
هوش مصنوعی: یکی از بزرگان متوجه شد و به او جشنی مشابه با جشنی شاهانه هدیه داد.
بفرمود زان پس براهیم را
که بردار مردان بی بیم را
هوش مصنوعی: سپس به ابراهیم گفتند که مردان بدون ترس را جمع کن و با خود ببر.
برو سوی آن باغ کاین کار تست
دل شیر، ترسان ز پیکار تست
هوش مصنوعی: به سوی آن باغ برو که این کار به تو مرتبط است. دل تو شجاع است، اما از نبرد میترسد.
اگر صد اگر پانصد، ار هزار؟
سرآور به شمشیرشان روزگار
هوش مصنوعی: هر چقدر که بخواهی و هر اندازه که عدد را زیاد کنی، باز هم سرنوشت را نمیتوان با آن تغییرداد؛ در نهایت، تنها با قدرت و اراده میتوان به دست آورد.
سپهبد به زین برشد و باره تاخت
به همره سواران به زین برنشناخت
هوش مصنوعی: سپهبد سوار بر اسب شد و بار را بر دوش آن گذاشت و با همراهانش حرکت کرد، اما همراهان او را نمیشناختند.
بدان باغ بشکفته قهرش وزان
گذر کرد چون تند باد خزان
هوش مصنوعی: بدان باغی که به زیبایی شکفته، خشم او مانند بادی تند و خنک در فصل پاییز آنجا را در نوردید.
یلان را بفرمود: کایدر نهید
بداندیش را تیغ بر سر نهید
هوش مصنوعی: فرمان داد که بداندیشان را تحت فشار قرار دهید و آنها را از سر خود دور کنید.
نماند ای اینان تنی زنده جان
که یابید مزد نکو جاودان
هوش مصنوعی: هرگز در میان شما کسی زنده نمیماند که پاداش نیکو و دائمی را بیابد.
دلیران بدان فرقه تیغ آختند
مرآن باغ از ایشان تهی ساختند
هوش مصنوعی: مردان شجاع برای دفاع از خود سلاح برداشتند و آن باغ را از وجود آنها خالی کردند.
سرانشان زده برسنان بلند
سوی کوفه راندند تازان سمند
هوش مصنوعی: سران لشکر به سوی کوفه حرکت کردند و سوار بر اسبهای خود با شتاب به راه افتادند.
نبشه به طومار شد نامشان
چنین کیفر آمد به فرجامشان
هوش مصنوعی: در نهایت، سرنوشت و نام آنان به این شکل در تاریخ ثبت شد و این عاقبت کارشان بود.
سپهبد چو آمد سوی بارگاه
بدو آفرین کرد کشور پناه
هوش مصنوعی: وقتی سپهبد به سمت کاخ رفت، به او تبریک گفتند و از او به خاطر حمایت از کشور قدردانی کردند.
چو آسود مختار زین داوری
بشد هفته ای چند ازان اسپری
هوش مصنوعی: پس از اینکه مختار از این قضاوت آزاد شد، چند هفتهای گذشت که از آن اسب خسته شده بود.