گنجور

بخش ۵ - ندا فرمودن حضرت سید الشهدا، شهدا را و پاسخ ایشان

یکایک به اندوه بشمردشان
همی بر زبان نام ها بردشان
نخستین بگفت ای گزین پور عم
یل دشمن انداز و شیر دژم
سرافراز مردا سرا مسلما
نبرده سوار بنی هاشما
کجایی که بینی مرا بی سپاه
به گرد اندرم لشگری کینه خواه
برادر ابولفضل عباس راد
مه هاشمی میر حیدرنژاد
کجایی که آری به شمشیر دست
بدین بد سگالان در آری شکست
کجایی علی(ع) ای جوان پور من
فروغ جهان بین بی نور من
پدر را بیا یار و غمخوار باش
زنان حرم را پرستار باش
کجایی به خون خفته داماد من؟
شکیب دل و جان ناشاد من
بیا عم خود را به غم یار بین
به چنگال گرگان گرفتار بین
تو ای حر! جوان ریاحی نسب
الا ای سوار دلاور وهب
ایا مسلم عوسجه! ای حبیب!
تو عابس ایا پور راد شبیب
ایا پور نافع الا ای زهیر!
الا ای اسد! ای بریر! ای عمیر!
ایا نامداران شمشیر زن
که بودید نیروی بازوی من
چه شد آن همه عهد و پیمانتان؟
مگر سست شد بر من ایمانتان؟
گر اینسان گذشتید از یاری ام
کشیدید دست از مددکاری ام
حریم رسولند این بانوان
که هستند از بی کسی در فغان
الا ای دلیران پرخاشخور
از این خواب نوشین برآرید سر
حریم نبی (ص) را بدارید پاس
زآسیب این قوم حق ناشناس
چو شاه حجاز این نوا کردراست
تو گفتی مگر شور محشر بخاست
شهیدان که بد ماهشان در محاق
ز جور مخالف به دشت عراق
زبانگ حسینی به هوش آمدند
نشستند و اندر خروش آمدند
ز راه گلو پاسخ آراستند
ز شه اذن برخاستن خواستند
بگفتند: کای داور سرفراز
گرت هست بریاری ما نیاز
همه بهر این کار آماده ایم
اگر چند از این پیش جان داده ایم
شهنشه مرآن کشتگان را ستود
فرستاد بر جان هر یک درود
بگفت: ای شهیدان گلگون کفن
بمانید بر حالت خویشتن
من اینک روانم به سوی شما
همی سوزدم آرزوی شما
چو به جای خفتند یاران شاه
برآمد یک شیون ازخیمه گاه

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکایک به اندوه بشمردشان
همی بر زبان نام ها بردشان
هوش مصنوعی: او به تدريج و با غم، هر یک از آنان را می‌شمرد و نامشان را بر زبان می‌آورد.
نخستین بگفت ای گزین پور عم
یل دشمن انداز و شیر دژم
هوش مصنوعی: نخستین گفت: ای پسر برگزیده، عموی دشمن را در هم بشکن و شیر غمگین را به زانو درآور.
سرافراز مردا سرا مسلما
نبرده سوار بنی هاشما
هوش مصنوعی: مردان شجاع و سربلند به یقین به میدان نبرد نرفته‌اند مگر از دودمان هاشم.
کجایی که بینی مرا بی سپاه
به گرد اندرم لشگری کینه خواه
هوش مصنوعی: کجایی که مرا بدون هرگونه نیروی حمایتی مشاهده کنی، در حالی که دشمنانی به دور من جمع شده‌اند و قصد آسیب زدن به من را دارند؟
برادر ابولفضل عباس راد
مه هاشمی میر حیدرنژاد
هوش مصنوعی: برادر ابوالفضل عباس، که از خاندان هاشمی است، به نام میر حیدر نژاد شناخته می‌شود.
کجایی که آری به شمشیر دست
بدین بد سگالان در آری شکست
هوش مصنوعی: تو کجایی که به خاطر تو، با شمشیر کارزار کنند و شکست بر ددمنشان نرود؟
کجایی علی(ع) ای جوان پور من
فروغ جهان بین بی نور من
هوش مصنوعی: ای جوان، پسر من، کجایی؟ تو روشنایی دنیا و چشمان منی، بدون تو همه جا تاریک است.
پدر را بیا یار و غمخوار باش
زنان حرم را پرستار باش
هوش مصنوعی: پدر را همراهی کن و در کنار او باش و برای زنان خانواده حمایت و نگهداری کن.
کجایی به خون خفته داماد من؟
شکیب دل و جان ناشاد من
هوش مصنوعی: کجایی که در خواب غفلت به سر می‌بری، ای داماد من؟ دل و جانم بی‌صبر و ناآرام است.
بیا عم خود را به غم یار بین
به چنگال گرگان گرفتار بین
هوش مصنوعی: بیا و ببین که عموی من چقدر به خاطر عشقی که دارد غمگین است و چگونه در دام مشکلات و سختی‌ها گرفتار شده است.
تو ای حر! جوان ریاحی نسب
الا ای سوار دلاور وهب
هوش مصنوعی: ای حر! تو جوانی از نسل ریاحی هستی، ای سوار شجاع و دلیر.
ایا مسلم عوسجه! ای حبیب!
تو عابس ایا پور راد شبیب
هوش مصنوعی: ای عوسجه، ای مسلم! ای محبوب من! تو در چهره‌ات نشانه‌های غم و عبوس بودن را داری، ای فرزند راد شبیب!
ایا پور نافع الا ای زهیر!
الا ای اسد! ای بریر! ای عمیر!
هوش مصنوعی: ای پسر نافع، ای زبیر! ای شیر! ای بریر! ای عمیر!
ایا نامداران شمشیر زن
که بودید نیروی بازوی من
هوش مصنوعی: ای شجاعان مشهور که با شمشیرهای خود می‌آیید، آیا توانمندی مرا در بازوهایم سنجیده‌اید؟
چه شد آن همه عهد و پیمانتان؟
مگر سست شد بر من ایمانتان؟
هوش مصنوعی: چه شد آن همه قول و قرارهایی که با من گذاشته بودید؟ آیا ایمان شما به من ضعیف شده است؟
گر اینسان گذشتید از یاری ام
کشیدید دست از مددکاری ام
هوش مصنوعی: اگر به این شکل از کمک کردن به من صرف نظر کردید و دست از یاری من کشیدید، من چگونه می‌توانم ادامه دهم؟
حریم رسولند این بانوان
که هستند از بی کسی در فغان
هوش مصنوعی: این زنان در حقیقت حریم و حرمت پیامبر هستند و در بین ناامیدی و تنهایی به سر می‌برند و فریادشان بلند است.
الا ای دلیران پرخاشخور
از این خواب نوشین برآرید سر
هوش مصنوعی: ای دلیران شجاع و پرخاشجو، از این خواب شیرین بیدار شوید و به جلو بروید.
حریم نبی (ص) را بدارید پاس
زآسیب این قوم حق ناشناس
هوش مصنوعی: حریم پیامبر را از آسیب‌های این مردم که حق را نمی‌شناسند، حفاظت کنید.
چو شاه حجاز این نوا کردراست
تو گفتی مگر شور محشر بخاست
هوش مصنوعی: وقتی که شاه حجاز این نوا را به راه انداخت، تو گویی که درخواستی برای برپایی شور و هیجان روز قیامت داشتید.
شهیدان که بد ماهشان در محاق
ز جور مخالف به دشت عراق
هوش مصنوعی: شهیدان، که چهره زیبایشان به خاطر ظلم دشمنان پنهان شده، در دشت عراق آرام گرفته‌اند.
زبانگ حسینی به هوش آمدند
نشستند و اندر خروش آمدند
هوش مصنوعی: زبان امام حسین (ع) به سخن آمد و مردم با هوش و حواس فراوان گرد هم جمع شدند و در حال شور و هیجان قرار گرفتند.
ز راه گلو پاسخ آراستند
ز شه اذن برخاستن خواستند
هوش مصنوعی: از طریق صدا و کلام، پاسخ زیبا و مرتب را آماده کردند و از پادشاه اجازه خواستند که برخواستن یا بلند شدن را آغاز کنند.
بگفتند: کای داور سرفراز
گرت هست بریاری ما نیاز
هوش مصنوعی: گفتند: ای داور بزرگ و محترم، اگر به یاری ما نیاز داری، ما آماده‌ایم.
همه بهر این کار آماده ایم
اگر چند از این پیش جان داده ایم
هوش مصنوعی: ما همه برای این کار آماده‌ایم، هرچند که قبلاً جان خود را در این راه داده‌ایم.
شهنشه مرآن کشتگان را ستود
فرستاد بر جان هر یک درود
هوش مصنوعی: پادشاه آن کشتگان را ستایش کرد و برای هر یک از آنان درود و سلام فرستاد.
بگفت: ای شهیدان گلگون کفن
بمانید بر حالت خویشتن
هوش مصنوعی: او می‌گوید: ای شهیدان که لباس‌های شما به خون آغشته است، بر حالت و هویت خود باقی بمانید.
من اینک روانم به سوی شما
همی سوزدم آرزوی شما
هوش مصنوعی: حالا روان من به سمت شما در حال حرکت است و شوق و علاقه‌ام به شما را می‌سوزانم.
چو به جای خفتند یاران شاه
برآمد یک شیون ازخیمه گاه
هوش مصنوعی: وقتی دوستان شاه در بستر خواب رفتند، ناگهان صدایی از خیمه‌ها بلند شد.