بخش ۳۱ - تیر زدن ابوالحنوق بیدادگر
یکی پیک پیکان اجل سوی او
دوانید کای شه نوانی مجو
دلآرام را چشم بر راه توست
همه کار وصلش به دلخواه توست
بدان تیر از ترکش بوالحنوق
که بد رسته تخمش ز آب فسوق
بیامد نشست آن سه شاخ اژدها
به جایی کزو مهر جستی بها
ز پیشانی پاک شه سیل خون
روان گشت بر روی خورشید گون
شهنشه چو آن تیر بیرون کشید
همه ریش و رخسار در خون کشید
برآورد سر گفت: ای کردگار
تو میبینی این مردم زشتکار
که از راه تو روی برکاشتند
چهها بر من از بد روا داشتند
مر این ناکسان را پراکنده ساز
بن و بیخشان از زمین کنده ساز
به شمشیر از ایشان برآور دمار
که یکتن نماند برو از شمار
میامرزشان هرگز ای دادگر
روانشان همه سوی دوزخ ببر
پس آنگه برآورد آوا بلند
به لشگر چنین گفت آن ارجمند
که ای بدگهر قوم شیطانپرست
به خون خداوند خود برده دست
چه بد پاس فرمان حق داشتید
چه زود از رهش روی برکاشتید
به اولاد پیغمبر خویشتن
چنین بد نکرد از امم هیچ تن
پیمبر چنین کار فرمودتان؟
و یا این ره، ابلیس بنمودتان؟
پس از کشتن من ز روی جفا
بر آنم که از امّت مصطفی (ص)
بریزید خونها به ناحق بسی
ندارید پروا ز قتل کسی
از این تیغ و نیزه برافراختن
به آزار من اسب کین تاختن
گمانتان که من میشوم پست و خوار؟
به یزدان که این نیست انجام کار
شما راست خواری، شما را بدی
که گشتید دور از ره ایزدی
چو من کشته گردم به راه خدا
سر پاکم از پیکر آید جدا
مرا تختگاه خدایی دهند
به سر افسر کبریایی نهند
دو گیتی ز یزدان شود زان من
بهشت و جهنم به فرمان من
برم دوستان را به خرم بهشت
به دوزخ برم دشمن بَد کُنشت
مر این داده سر جان نثاران من
هم اندر بهشتند یاران من
چو مرغان قدسی همه پر زنان
بپرند در باغهای جنان
کشد از شما کیفر اینجا خدای
روانتان بسوزد به دیگر سرای
حصین نمیر سکونی چو دیو
برآورد سوی شهنشه غریو
بگفتا: که ای زادهٔ فاطمه (س)
به دلها چه افکنی واهمه؟
ز یزدان کدام است پاداش ما
اگر کشته گردی ز پرخاش ما؟
شهنشه بدو گفت: کای بدگهر
خداتان دهد کینه با یکدگر
که گردید کشته به شمشیر خویش
همه راه دوزخ بگیرید پیش
بمانید پس جاودان در عذاب
بسوزید در آتشِ پُر ز تاب
چو این گفته شد داور راستین
به رزم سپه بر شکست آستین
علم گشت بر دست او ذوالفقار
چنان کهآسمان جست ازو زینهار
بخش ۳۰ - در اندرز یار دیرین خویش میرزا علی دوست کرمانشاهانی متخلص به سالک گوید: زخلق جهان رشته بگسیختهبخش ۳۲ - حمله ی ششم شاه دین بر سپاه مشرکین: یکی نقطه شد میمنه و میسره
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکی پیک پیکان اجل سوی او
دوانید کای شه نوانی مجو
هوش مصنوعی: یک پیامآور از سوی مرگ به او خبر داد که ای پادشاه، حالا وقت بازی و خوشگذرانی نیست.
دلآرام را چشم بر راه توست
همه کار وصلش به دلخواه توست
هوش مصنوعی: دل آرام من همیشه در انتظار توست و همه چیز به شکلی پیش میرود که تو بخواهی.
بدان تیر از ترکش بوالحنوق
که بد رسته تخمش ز آب فسوق
هوش مصنوعی: بدان که تیر از کمان بوالحنوق بیرون آمده و بد به بار نشسته است.
بیامد نشست آن سه شاخ اژدها
به جایی کزو مهر جستی بها
هوش مصنوعی: یک موجود سه شاخ شبیه اژدها آمد و در جایی نشست که آنجا محل جستجوی مهر و زیبایی بود.
ز پیشانی پاک شه سیل خون
روان گشت بر روی خورشید گون
هوش مصنوعی: از پیشانی پاک آن پادشاه، خون همچون سیلی سرازیر شد و بر روی مثل خورشیدش جاری گردید.
شهنشه چو آن تیر بیرون کشید
همه ریش و رخسار در خون کشید
هوش مصنوعی: وقتی پادشاه آن تیر را از کمان رها کرد، تمام صورت و محاسن را به خون آغشته کرد.
برآورد سر گفت: ای کردگار
تو میبینی این مردم زشتکار
هوش مصنوعی: سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت: ای خالق، تو میبینی که این مردم کارها و رفتار زشت و ناپسندی دارند.
که از راه تو روی برکاشتند
چهها بر من از بد روا داشتند
هوش مصنوعی: کسانی که به خاطر تو از مسیر خود منحرف شدند، چه مشکلات و سختیهایی برای من ایجاد کردند.
مر این ناکسان را پراکنده ساز
بن و بیخشان از زمین کنده ساز
هوش مصنوعی: این بیت به درخواست از خدا یا نیرویی بالاتر اشاره دارد که افراد ناتوان و بیاراده را از هم جدا کرده و ریشه و بیخ آنها را از زمین بکند. در واقع، سخن از قطع ارتباط و حضور این افراد در زمین است.
به شمشیر از ایشان برآور دمار
که یکتن نماند برو از شمار
هوش مصنوعی: با شمشیر به جنگ با آنها برو و از بینشان کشتاری به راه بینداز تا هیچ کس از آنها باقی نماند.
میامرزشان هرگز ای دادگر
روانشان همه سوی دوزخ ببر
هوش مصنوعی: ای دادگر، هرگز آنها را نادوست دار، روحشان را به سوی دوزخ بفرست.
پس آنگه برآورد آوا بلند
به لشگر چنین گفت آن ارجمند
هوش مصنوعی: سپس آن فرد بزرگ، صدای بلندی برآورد و به لشگر این طور سخن گفت.
که ای بدگهر قوم شیطانپرست
به خون خداوند خود برده دست
هوش مصنوعی: ای کسی که زادگان قوم شیطانپرست هستی، دستت به خون خداوند آغشته شده است.
چه بد پاس فرمان حق داشتید
چه زود از رهش روی برکاشتید
هوش مصنوعی: شما چه بد عمل کردید و چقدر سریع از مسیر درست منحرف شدید.
به اولاد پیغمبر خویشتن
چنین بد نکرد از امم هیچ تن
هوش مصنوعی: هیچکس از امتها به فرزندان پیامبر خود اینگونه بدی نکرده است.
پیمبر چنین کار فرمودتان؟
و یا این ره، ابلیس بنمودتان؟
هوش مصنوعی: آیا پیامبر شما را به چنین کاری وادار کرده است؟ یا آیا این مسیر را شیطان به شما نشان داده است؟
پس از کشتن من ز روی جفا
بر آنم که از امّت مصطفی (ص)
هوش مصنوعی: پس از اینکه به ناحق مرا بکشند، قصد دارم که از پیروان پیامبر اسلام (ص) بمانم.
بریزید خونها به ناحق بسی
ندارید پروا ز قتل کسی
هوش مصنوعی: خونها را بیدلیل بریزید و هیچ توجهی به کشتن کسی نداشته باشید.
از این تیغ و نیزه برافراختن
به آزار من اسب کین تاختن
هوش مصنوعی: از این شمشیر و نیزه برای آزار من استفاده کردن، به مانند سوارکاری است که با خشم به میدان میآید.
گمانتان که من میشوم پست و خوار؟
به یزدان که این نیست انجام کار
هوش مصنوعی: شما فکر میکنید که من بیارزش و حقیر میشوم؟ به خدا قسم که اینطور نخواهد شد.
شما راست خواری، شما را بدی
که گشتید دور از ره ایزدی
هوش مصنوعی: شما راستگو هستید، اما چرا از مسیر درست و الهی دور افتادهاید؟
چو من کشته گردم به راه خدا
سر پاکم از پیکر آید جدا
هوش مصنوعی: اگر من در راه خدا جان بسپارم، سر پاکم از بدن جدا خواهد شد.
مرا تختگاه خدایی دهند
به سر افسر کبریایی نهند
هوش مصنوعی: به من یک جایگاه بلند و باعظمت خواهند داد و تاج سلطنتی بر سرم خواهند گذاشت.
دو گیتی ز یزدان شود زان من
بهشت و جهنم به فرمان من
هوش مصنوعی: هر دو جهان به دستور خداوند به وجود آمده است و به همین دلیل بهشت و جهنم نیز تحت اختیار و اراده من قرار دارد.
برم دوستان را به خرم بهشت
به دوزخ برم دشمن بَد کُنشت
هوش مصنوعی: من دوستانم را به بهشت شاد و خوش میبرم، اما دشمنانم را به دوزخ عذاب میفرستم.
مر این داده سر جان نثاران من
هم اندر بهشتند یاران من
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که دوستان و یاران من که جان خود را فدای من کردهاند، در بهشت نیز با من هستند و از من جدا نمیشوند.
چو مرغان قدسی همه پر زنان
بپرند در باغهای جنان
هوش مصنوعی: همچون پرندگان آسمانی که با شادی و جنب و جوش در باغهای بهشت پرواز میکنند.
کشد از شما کیفر اینجا خدای
روانتان بسوزد به دیگر سرای
هوش مصنوعی: خدا در این دنیا از شما انتقام میگیرد و روحتان در دنیای دیگر عذاب خواهد کشید.
حصین نمیر سکونی چو دیو
برآورد سوی شهنشه غریو
هوش مصنوعی: محکم بایست و نلغز، چون دیوی که به سوی شاهان فریاد زده است.
بگفتا: که ای زادهٔ فاطمه (س)
به دلها چه افکنی واهمه؟
هوش مصنوعی: به او گفت: ای فرزند فاطمه (س)، چه چیزی در دلها ایجاد میکنی که ترس و وحشت به وجود میآورد؟
ز یزدان کدام است پاداش ما
اگر کشته گردی ز پرخاش ما؟
هوش مصنوعی: اگر ما به خاطر جنگ و دشمنی، تو را بکشیم، خداوند چه پاداشی به ما خواهد داد؟
شهنشه بدو گفت: کای بدگهر
خداتان دهد کینه با یکدگر
هوش مصنوعی: پادشاه به او گفت: ای فرزند ناپاک، خدایت بین شما کینه و دشمنی ایجاد کند.
که گردید کشته به شمشیر خویش
همه راه دوزخ بگیرید پیش
هوش مصنوعی: هر کس که به دست خود درگیر خطا و گناه شود، به سرنوشت شومی دچار خواهد شد و هیچ چارهای جز رفتن به جهنم نخواهد داشت.
بمانید پس جاودان در عذاب
بسوزید در آتشِ پُر ز تاب
هوش مصنوعی: در عذاب جاودان بمانید و در آتش پرحرارت بسوزید.
چو این گفته شد داور راستین
به رزم سپه بر شکست آستین
هوش مصنوعی: پس از اینکه این سخن بیان شد، قاضی عادل به جنگ نیروها با جدیت و آمادگی میپردازد.
علم گشت بر دست او ذوالفقار
چنان کهآسمان جست ازو زینهار
هوش مصنوعی: دانش و علم به اندازهای در اختیار او قرار گرفت که مانند آسمان از آن دوری کرد و از او احتیاط میکند.