بخش ۲۱ - حمله ی دوم پسر شیر کردگار بر آن گروه روبه کردار
نیامد چو دیگر کسی رزمجوی
شهنشه به قلب سپه کرد روی
دگر باره شور قیامت بخاست
غو الحذر از سپه گشت راست
بدیشان زهر جوهر ذوالفقار
عیان شد یکی دوزخی شعله بار
سر و خود مردان پرخاشجوی
به زیر سم باره غلطان چو گوی
ز بس ریخت بر روی هم کشته ها
زمین گشت از کشته ها پشته ها
چنان گرد بگرفت روی هوا
که کردی ره گوش را گم نوا
تن جنگیان زیر رخت نبرد
بلرزید چون شاخ از باد سرد
پدر دل ببرید از مهر پور
تن نامداران همی جست گور
به هر سو که می کرد آهنگ شاه
بجستی سوار از پیاده پناه
عمر و برخروشید و گفتا: زنید
زهر سو بدو تیغ و خنجر نهید
که او یک تن است و شما بی شمار
به یکدم برآرید از وی دمار
زهر سو به شه گشت پران خدنگ
برو جوشنش گشت یاقوت رنگ
نکرد ایچ پروا زشمشیر و تیر
همی راند برخونشان بادگیر
ز نیروی آن شاه یزدان پرست
دگر باره آمد بدیشان شکست
پراکنده گشتند یکسر به دشت
شهنشاه بر جای خود بازگشت
بن نیزه را کوفت برچشم خاک
برآن تکیه زد با تنی چاک چاک
ز پر خدنگ آن شه بی همال
تو گفتی عقابی است پر پر وبال
چو دوناودان از دو چشم رکاب
همی ریخت خونش به روی تراب
بخش ۲۰ - مبارزات سعد ابن طفیل و صالح ابن امیه: خروشید برداور راستینبخش ۲۲ - رسیدن نامه ی فاطمه دختر امام ازمدینه و چگونگی آن هنگامه: به ناگه یکی مردتازی نژاد
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیامد چو دیگر کسی رزمجوی
شهنشه به قلب سپه کرد روی
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند دیگر رزمندگان حاضر نشد، چون شاه به دل سپاه نگاه کرد.
دگر باره شور قیامت بخاست
غو الحذر از سپه گشت راست
هوش مصنوعی: باز هم قیامت به پا شده و در میان نگرانیها، سپاه به وضوح و ترتیب ایستاده است.
بدیشان زهر جوهر ذوالفقار
عیان شد یکی دوزخی شعله بار
هوش مصنوعی: آنها زیر تأثیر ذوالفقار روشن شدند و یکی از آنها به آتش جهنم گرفتار شد.
سر و خود مردان پرخاشجوی
به زیر سم باره غلطان چو گوی
هوش مصنوعی: مردان جنگجو و پرخاشگر، به گونهای زیر سم و پاهای اسبها له میشوند که انگار گویی هستند که به سمت زمین غلت میزنند.
ز بس ریخت بر روی هم کشته ها
زمین گشت از کشته ها پشته ها
هوش مصنوعی: به خاطر تعداد زیاد کشتهها، زمین پر از تودههای مردگان شده است.
چنان گرد بگرفت روی هوا
که کردی ره گوش را گم نوا
هوش مصنوعی: هوا به قدری غبارآلود و تیره شد که دیگر صداها بهدرستی شنیده نمیشد.
تن جنگیان زیر رخت نبرد
بلرزید چون شاخ از باد سرد
هوش مصنوعی: بدن سربازان در زیر زرههایشان به لرزه درآمد، مانند این که شاخی در اثر باد سرد تکان میخورد.
پدر دل ببرید از مهر پور
تن نامداران همی جست گور
هوش مصنوعی: پدر از عشق به فرزند دل کند و به دنبال سرنوشت بزرگمردان به جستجوی قبر رفت.
به هر سو که می کرد آهنگ شاه
بجستی سوار از پیاده پناه
هوش مصنوعی: به هر طرفی که شاه حرکت میکرد، سوارانی از پیادهنظام به دنبال او میدویدند تا از او حمایت کنند.
عمر و برخروشید و گفتا: زنید
زهر سو بدو تیغ و خنجر نهید
هوش مصنوعی: عمر برخواست و گفت: از هر طرف به او حمله کنید و با تیغ و چاقو بر او بزنید.
که او یک تن است و شما بی شمار
به یکدم برآرید از وی دمار
هوش مصنوعی: او تنها یک فرد است و شما بسیار زیاد هستید. به سرعت میتوانید از او چیزهای زیادی به دست آورید.
زهر سو به شه گشت پران خدنگ
برو جوشنش گشت یاقوت رنگ
هوش مصنوعی: به هر سو تیرهای هجومی به طرف شاه پرتاب شد و زرهاش به رنگ یاقوت در آمد.
نکرد ایچ پروا زشمشیر و تیر
همی راند برخونشان بادگیر
هوش مصنوعی: او هیچ توجهی به شمشیر و تیر نداشت و به راحتی بر روی خون آنها راه میرفت.
ز نیروی آن شاه یزدان پرست
دگر باره آمد بدیشان شکست
هوش مصنوعی: به خاطر قدرت خداوند بزرگ، بار دیگر بر آنها شکست وارد شد.
پراکنده گشتند یکسر به دشت
شهنشاه بر جای خود بازگشت
هوش مصنوعی: همهی آنها به یکباره به دشت پراکنده شدند، اما شهنشاه در همان مکان پیشین خود باقی ماند.
بن نیزه را کوفت برچشم خاک
برآن تکیه زد با تنی چاک چاک
هوش مصنوعی: با سر نیزه به چشمان دشمن ضربه زد و بر خاک تکیه کرد، در حالی که بدنش آسیب دیده و پاره پاره بود.
ز پر خدنگ آن شه بی همال
تو گفتی عقابی است پر پر وبال
هوش مصنوعی: از تیر پرتاب شده آن شاه بینظیر، تو گفتی که این تیر، همچون عقابی است با بالهای باز و گسترده.
چو دوناودان از دو چشم رکاب
همی ریخت خونش به روی تراب
هوش مصنوعی: چشمهای نازک و لطیفش مانند دو شاخ رکاب، اشکهایش را بر زمین میریخت و چهرهاش را پر از غم و اندوه میکرد.