بخش ۲۰ - مبارزات سعد ابن طفیل و صالح ابن امیه
خروشید برداور راستین
برون جست دست خدا زآستین
گرفتش گریبان رومی زره
به ابروی مردانه بر زد گره
ربودش چو یک پر کاه از سمند
بینداخت سوی سپهر بلند
چو آمد فرود آن خداوند دین
گرفت و زدش آنچنان بر زمین
که شد نرم چون سرمه ستخوان او
بردیو نر دور شد جان او
پس از او ددی از نژاد حرام
امیه ورا باب و صالح به نام
پی رزم شاهنشه کربلا
بیفکند توسن چو ابر بلا
چو آمد به نزدیک شاه آن سوار
به کف برنکرده سنان استوار
سر پر غرورش ز تیغ امام
بپرید از تن دو پنجاه گام
روانش چو از کالبد گشت دور
به سوگش عزازیل بگرفت سور
چو شد اختر بخت صالح سیاه
ز شمشیر آن داور مهر وماه
بیامد یکی مرد عکاشه نام
به میدان فرزند خیرالانام
یکی اژدهافش ز دوده سنان
بزد بر میانش شه دین چنان
که از پشت اهریمن حیله باز
برون جست نوک سنان چار باز
ز زین برگرفت و زدش بر زمین
بدو آفرین خواند روح الامین
چو از تیغ شه آن یلان گزین
بدانسان فتادند از پشت زین
به یکباره گی پشت لشگر شکست
در جنگ بر روی ایشان ببست
بخش ۱۹ - میدان داری تمیم بن قحطبه ی شامی: خبیثی ددی از بزرگان شامبخش ۲۱ - حمله ی دوم پسر شیر کردگار بر آن گروه روبه کردار: نیامد چو دیگر کسی رزمجوی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خروشید برداور راستین
برون جست دست خدا زآستین
هوش مصنوعی: صدای بلندی برخاست و حقیقتی عیان شد؛ دستی از آستین خدا بیرون آمد.
گرفتش گریبان رومی زره
به ابروی مردانه بر زد گره
هوش مصنوعی: او با چنگ به گریبان رومی افتاد و زرهای را که داشت به ابروهای مردانهاش گره زد.
ربودش چو یک پر کاه از سمند
بینداخت سوی سپهر بلند
هوش مصنوعی: او را مانند یک پر کاه از روی اسب برداشت و به سمت آسمان پرتاب کرد.
چو آمد فرود آن خداوند دین
گرفت و زدش آنچنان بر زمین
هوش مصنوعی: وقتی آن خداوند دین فرود آمد، به او حمله کرد و به شدت بر زمین کوبید.
که شد نرم چون سرمه ستخوان او
بردیو نر دور شد جان او
هوش مصنوعی: او مانند سرم، نرم و لطیف شد و روحش از بدنش جدا گردید.
پس از او ددی از نژاد حرام
امیه ورا باب و صالح به نام
هوش مصنوعی: پس از او ددی از نسل نامناسب اموی به دنیا آمد که او را "صالح" نامیدند.
پی رزم شاهنشه کربلا
بیفکند توسن چو ابر بلا
هوش مصنوعی: برای قهرمانی در میدان نبرد، چون ابرهای طوفانی، آماده و خروشان تلاش کن.
چو آمد به نزدیک شاه آن سوار
به کف برنکرده سنان استوار
هوش مصنوعی: وقتی آن سوار به نزد شاه رسید، هنوز نیز سنان را محکم در دست نگرفته بود.
سر پر غرورش ز تیغ امام
بپرید از تن دو پنجاه گام
هوش مصنوعی: سر مغرور او از شدت ضربه امام به زمین افتاد و او چند قدم دورتر رفت.
روانش چو از کالبد گشت دور
به سوگش عزازیل بگرفت سور
هوش مصنوعی: وقتی روان او از بدنش جدا شد، عزازیل به خاطر فقدانش جشن عزاداری برپا کرد.
چو شد اختر بخت صالح سیاه
ز شمشیر آن داور مهر وماه
هوش مصنوعی: زمانی که ستاره بخت نیک تبدیل به سیاهی شد، شمشیر قضا و پیروزی الهی در کار است.
بیامد یکی مرد عکاشه نام
به میدان فرزند خیرالانام
هوش مصنوعی: مردی به نام عکاشه وارد میدان شد، او فرزند شخصی نیکوکار و برجسته بود.
یکی اژدهافش ز دوده سنان
بزد بر میانش شه دین چنان
هوش مصنوعی: یک اژدهایی که از دودهٔ تیر بالای سرش برخاست، بر میان او، پادشاه دین چنین ضربهای زد.
که از پشت اهریمن حیله باز
برون جست نوک سنان چار باز
هوش مصنوعی: از پشت دشمنی که به ترفند و نیرنگ معروف است، چهار نوک نیزه به بیرون پرتاب شده است.
ز زین برگرفت و زدش بر زمین
بدو آفرین خواند روح الامین
هوش مصنوعی: او از زین اسب پایین آمد و او را به زمین انداخت و به او祝 مبارکی گفتند روحالامین.
چو از تیغ شه آن یلان گزین
بدانسان فتادند از پشت زین
هوش مصنوعی: وقتی یلان قوی و شجاع در جنگ با شمشیر پادشاه روبرو شدند، به نحوی که از پشت زین افتادند و مغلوب شدند.
به یکباره گی پشت لشگر شکست
در جنگ بر روی ایشان ببست
هوش مصنوعی: ناگهان به جنگجویان حمله شد و آنها در دیوار شکست قرار گرفتند.