گنجور

بخش ۱۱۶ - مویه گری اهل بیت درحرم رسول و تسلی دادن ام سلمه ایشان را گوید

زبان های آتشفشان همچو شمع
در آن تربت پاک گشتند جمع
چگویم چه گفتند و چون گشت کار
قیامت درآن لحظه گشت آشکار
برآمد ز افغان آن قوم آه
ز هر چوب و هر خشت آن بارگاه
به تربت نبی دست غم زده به سر
خبر شد چو از مرگ فرخ پسر
برآورد از غم بدانسان خروش
که آمد نیوشنده گان را به گوش
روان پیمبر چو از غم گریست
ازان گریه اهل دو عالم گریست
به ناگاه زینب (س) برآورد آه
بدان سان که شد روی گردون سیاه
به زاری بگفت ای رسول انام
مرا مهربان تر زباب و زمام
منم پیک سوک جگر بند تو
خبر دارم از مرگ فرزند تو
در این گفته ی خویش دارم گواه
بیاوردمش اندرین بارگاه
بگفت این و از زیر چادر برون
برآورد پیراهنی پر ز خون
بیفکند بر روی صندوق شاه
که در مرگ پور تو، اینم گواه
بکشتند امت به شمشیر کین
حسین (ع) تو را ای خداوند دین
در آندم بر آمد ز درگاه غو
شد آن مجلس از ماتم گریه نو
همال نبی ام سلمه ز در
درآمد شخوده رخ و مویه گر
به یکدست او شیشه ای پر زخون
که بد تربت داور رهنمون
به دستی دگر دست دخت امام
که او را پدر داده بد نام مام
به یکبار آل پیمبر همه
گرفتند پیراهن فاطمه
کشیدند او را خروشان به بر
بسی بوسه دادند بر چشم و سر
زکف درگسستند پیوند صبر
خروش از مدینه برآمد به ابر
به یثرب زن و مرد هرکس که بود
همی موی کند و همی رخ خشنود
ز بس شد خشوده رخ سیمگون
زهر کوی گفتی روانست خون
سرانجام جفت رسول امین
دلش سوخت بر بانوان غمین
به اندرز ایشان همی لب گشاد
شکیبایی از سوگواری بداد
به ایوان خون برد همراهشان
نشستند در ماتم شاهشان
همی زنده بودند تا درجهان
به ماتم بدند آشکار و نهان
شب و روز بودند پر آب چهر
چنین است کردار گردان سپهر

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زبان های آتشفشان همچو شمع
در آن تربت پاک گشتند جمع
هوش مصنوعی: زبان‌های آتشین و خشمگین به آرامی و مانند شعله‌های شمع در آن خاک مقدس خاموش شدند و به هم پیوستند.
چگویم چه گفتند و چون گشت کار
قیامت درآن لحظه گشت آشکار
هوش مصنوعی: بگذار بگویم که در آن لحظه چه سخنانی گفته شد و چگونه کارها به وضوح نمایان شد.
برآمد ز افغان آن قوم آه
ز هر چوب و هر خشت آن بارگاه
هوش مصنوعی: از ناله و فریاد آن مردم، صدای درد و رنجی به گوش می‌رسد که از هر تیرک و هر آجر این عمارت به گوش می‌آید.
به تربت نبی دست غم زده به سر
خبر شد چو از مرگ فرخ پسر
هوش مصنوعی: وقتی که از مرگ فرخ پسر آگاه شد، با دل حزین و ناراحت به مزار پیامبر دست کشید.
برآورد از غم بدانسان خروش
که آمد نیوشنده گان را به گوش
هوش مصنوعی: او به گونه‌ای از غصه فریاد زد که صدای او به گوش شنوندگان رسید.
روان پیمبر چو از غم گریست
ازان گریه اهل دو عالم گریست
هوش مصنوعی: وقتی پیامبر از احساس غم و اندوه اشک ریخت، همه موجودات و انسان‌ها در دو جهان به خاطر او گریه کردند.
به ناگاه زینب (س) برآورد آه
بدان سان که شد روی گردون سیاه
هوش مصنوعی: زینب (س) ناگهان نالۀ غم‌انگیزی سر داد که باعث شد آسمان تاریک و تیره شود.
به زاری بگفت ای رسول انام
مرا مهربان تر زباب و زمام
هوش مصنوعی: او با ناراحتی گفت: ای پیامبر مردم، مرا بیشتر از پدر و مادر خود دوست داشته باش.
منم پیک سوک جگر بند تو
خبر دارم از مرگ فرزند تو
هوش مصنوعی: من پیام‌آور اندوه تو هستم و از مرگ فرزندت آگاه هستم.
در این گفته ی خویش دارم گواه
بیاوردمش اندرین بارگاه
هوش مصنوعی: در این سخن که می‌گویم، شاهدی دارم که او را به این مکان آورده‌ام.
بگفت این و از زیر چادر برون
برآورد پیراهنی پر ز خون
هوش مصنوعی: گفت این را و از زیر چادر، پیراهنی که سرشار از خون بود را بیرون آورد.
بیفکند بر روی صندوق شاه
که در مرگ پور تو، اینم گواه
هوش مصنوعی: بر روی صندوق پادشاه بیندازید که این گواهی است بر مرگ پسر تو.
بکشتند امت به شمشیر کین
حسین (ع) تو را ای خداوند دین
هوش مصنوعی: به خاطر کینه‌ای که از حسین (ع) داشتند، تعداد زیادی از پیروان او را با شمشیر کشتند. خداوندا، تو پرچمدار دین هستی.
در آندم بر آمد ز درگاه غو
شد آن مجلس از ماتم گریه نو
هوش مصنوعی: در آن زمان، از درگاه صدایی بلند شد و آن جلسه پر از غم و گریه شد.
همال نبی ام سلمه ز در
درآمد شخوده رخ و مویه گر
هوش مصنوعی: نبی ام سلمه با چهره‌ای نورانی و در حالی که اشک می‌ریزد، وارد شد.
به یکدست او شیشه ای پر زخون
که بد تربت داور رهنمون
هوش مصنوعی: در یک دست او شیشه‌ای پر از خون است که به نوعی نمایانگر نشانه‌ای از عذاب یا درد و رنج در مسیر حقیقت یا سرنوشت است.
به دستی دگر دست دخت امام
که او را پدر داده بد نام مام
هوش مصنوعی: دست دیگر را به دست دختر امام داده‌اند که او را به خاطر پدرش به نام بد شناخته‌اند.
به یکبار آل پیمبر همه
گرفتند پیراهن فاطمه
هوش مصنوعی: همه فرزندان پیامبر در یک لحظه لباس فاطمه را گرفتند.
کشیدند او را خروشان به بر
بسی بوسه دادند بر چشم و سر
هوش مصنوعی: او را با هیجان به آغوش گرفتند و بر پیشانی و چشمانش بوسه‌های زیادی زدند.
زکف درگسستند پیوند صبر
خروش از مدینه برآمد به ابر
هوش مصنوعی: از دست رفتن پیوند صبر موجب شد که صدای خروش از مدینه به آسمان بلند شود.
به یثرب زن و مرد هرکس که بود
همی موی کند و همی رخ خشنود
هوش مصنوعی: در یثرب، هر زن و مردی که باشد، مشغول است به آرایش مو و ایجاد خوشحالی در چهره‌اش.
ز بس شد خشوده رخ سیمگون
زهر کوی گفتی روانست خون
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و شفافیت چهره ی سیمگون، از شدت محبت و شوق می‌توان احساس کرد که گویی خون از کوی او روان است.
سرانجام جفت رسول امین
دلش سوخت بر بانوان غمین
هوش مصنوعی: در نهایت، پیامبر که انسان مهربانی بود، بر حال زنان اندوهگین دلش به درد آمد.
به اندرز ایشان همی لب گشاد
شکیبایی از سوگواری بداد
هوش مصنوعی: با توجه به نصیحت‌های آن‌ها، زبان به سخن گشود و از درد و غم خود کمی صبر و استقامت نشان داد.
به ایوان خون برد همراهشان
نشستند در ماتم شاهشان
هوش مصنوعی: آنها به ایوان خونی رفتند و در سوگ شاهشان نشسته‌اند.
همی زنده بودند تا درجهان
به ماتم بدند آشکار و نهان
هوش مصنوعی: آنها به زندگی خود ادامه می‌دادند تا اینکه به خاطر حوادث و اتفاقات ناخوشایند جهان دچار غم و اندوه شوند، هم به صورت علنی و هم به طور پنهانی.
شب و روز بودند پر آب چهر
چنین است کردار گردان سپهر
هوش مصنوعی: شب و روز همیشه در حال تغییر و جزر و مد هستند، مانند این که رفتار و کردار آسمان نیز همین‌طور است.