گنجور

بخش ۹۵ - به میدان رفتن ح – علی اکبر علیه السلام

چه شهزاده؟روی خداروی او
کمند دل باب گیسوی او
تو گفتی که در پهنه ی کارزار
فرود آمد از عرش پروردگار
به لشگر بتابید نورش ز دور
چو سیمای یزدان به سینای طور
زفر فروزان اوشد زمین
پر از کبریای رسول امین
زبازوی او نیروی کردگار
عیان بود چون دست پروردگار
چو آمد به میدان عنان درکشید
شد از قامت او قیامت پدید
سپه چون بدیدند آن روی وموی
همان قامت و پیکر نامجوی
بگفتند مانا رسول (ص) است این
که بنهاده روسوی میدان کین
پراکنده شد لشگر بی شمار
که ما را به رزم پیمبر (ص) چه کار؟
بگفتند با ابن سعد آن سپاه
که ازما دگر جنگ کردن مخواه
ندانی که در رزمگاه آمده است
پیمبر (ص) به جنگ سپاه آمده است
همانا چو تنهایی پور دید
ز مینو پی یاری او چمید
نجوییم مابا پیمبر (ص) ستیز
بریزد اگر خونمان تیغ تیز
بگفت آن بد اندیش کاین نامدار
که رو کرده زی پهنه ی کارزار
پیمبر (ص) نه پورشه نینواست
سراپا شبیه رسول (ص) خداست
به بابش چنان کار گردیده تنگ
که او را روان کرده ازبهر جنگ
بگیرید گردش دراین کارزار
پدر را به داغش نشانید زار
وز آن سوی شهزاده برزد خروش
که ای بد سگالان تاریک هوش
بگویم که ام من علی اکبرم (ع)
به دیدار وبالا چو پیغمبرم (ص)
جوان حسینم روان حسن (ع)
نبی جد وزهرا بودمام من
به دیدار ماه جوانان منم
روان علی خفته در جوشنم
منم بحر توحید و غرق وصال
از آن یافتم این جلال و جمال
منم آنکه خاکم به مردی سرشت
دلیری چو من پای برزین بهشت
زنم تیغ در یاری باب خویش
نترسم ازین لشگر کفر کیش
بدان خانه کان جای فیض خداست
که جای پیمبر (ص) سزاوار ماست
به یزدان که پورزن زشتکار
نخواهد به ما گشت فرمانگذار
اگرهست مردی درآید به جنگ
ببیند زمن حیدری تیغ و چنگ
به میدان فرزند دلبند شاه
نیامد یکی مرد از آن سپاه
چو این دید نوباوه ی بوتراب
بیفشرد پای یلی در رکاب

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه شهزاده؟روی خداروی او
کمند دل باب گیسوی او
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت فردی اشاره دارد که از چهره‌ی دلربایش همچون دامی برای دل‌ها استفاده می‌کند. این فرد آن‌قدر زیباست که می‌تواند دل‌ها را به سوی خود جلب کند.
تو گفتی که در پهنه ی کارزار
فرود آمد از عرش پروردگار
هوش مصنوعی: تو گفتی که در میدان نبرد، از عرش آسمان‌ها خدای پروردگار فرود آمد.
به لشگر بتابید نورش ز دور
چو سیمای یزدان به سینای طور
هوش مصنوعی: نور آن لشگر از دور می‌تابد، مانند چهره‌ی خداوند که بر کوه طور درخشید.
زفر فروزان اوشد زمین
پر از کبریای رسول امین
هوش مصنوعی: زمین به واسطه درخشش او، پر از عظمت و بزرگی پیامبر امین شد.
زبازوی او نیروی کردگار
عیان بود چون دست پروردگار
هوش مصنوعی: قدرت و نیرو در زبانه‌ی او به وضوح نمایان بود، مانند دستی که از جانب پروردگار می‌آید.
چو آمد به میدان عنان درکشید
شد از قامت او قیامت پدید
هوش مصنوعی: زمانی که او وارد میدان جنگ شد و افسار خود را کشید، از قامت او صحنه‌ای شگرف و تماشایی نمایان شد.
سپه چون بدیدند آن روی وموی
همان قامت و پیکر نامجوی
هوش مصنوعی: هنگامی که لشکر آن چهره و مو را دیدند، همان بدن و شکل جستجوگر را مشاهده کردند.
بگفتند مانا رسول (ص) است این
که بنهاده روسوی میدان کین
هوش مصنوعی: گفتند که این کسی که در میدان جنگ ایستاده و رخسارش را به سوی دشمن نشان داده، پیامبر (ص) است و او باقی خواهد ماند.
پراکنده شد لشگر بی شمار
که ما را به رزم پیمبر (ص) چه کار؟
هوش مصنوعی: لشگرهای بسیار پراکنده شدند و ما از چه چیز به جنگ پیامبر (ص) مشغولیم؟
بگفتند با ابن سعد آن سپاه
که ازما دگر جنگ کردن مخواه
هوش مصنوعی: ابن سعد به سپاه خود گفت که دیگر از ما جنگ نکنید.
ندانی که در رزمگاه آمده است
پیمبر (ص) به جنگ سپاه آمده است
هوش مصنوعی: نمی‌دانی که پیامبر به میدان نبرد آمده و با ارتش دشمن روبه‌رو شده است.
همانا چو تنهایی پور دید
ز مینو پی یاری او چمید
هوش مصنوعی: وقتی که پسر تنهایی را دید، به خاطر زیبایی و دلجویی از او به سمتش رفت.
نجوییم مابا پیمبر (ص) ستیز
بریزد اگر خونمان تیغ تیز
هوش مصنوعی: ما هرگز نمی‌خواهیم با پیامبر (ص) دشمنی کنیم، حتی اگر خون‌مان به خاطر آن ریخته شود و تیغ تیز بر سرمان باشد.
بگفت آن بد اندیش کاین نامدار
که رو کرده زی پهنه ی کارزار
هوش مصنوعی: او گفت آن کسی که ذهنش بد است، این فرد مشهور که به میدان نبرد آمده است.
پیمبر (ص) نه پورشه نینواست
سراپا شبیه رسول (ص) خداست
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) مانند یک خودروی لوکس و سریع نیست؛ او تماماً شبیه یک پیام‌آور الهی است.
به بابش چنان کار گردیده تنگ
که او را روان کرده ازبهر جنگ
هوش مصنوعی: کار به جایی رسیده که پدرش در تنگنا قرار گرفته و او را به خاطر جنگ و درگیری از خانه بیرون کرده است.
بگیرید گردش دراین کارزار
پدر را به داغش نشانید زار
هوش مصنوعی: در این مبارزه، پدر را به شدت داغدار کنید و او را به حالتی دردناک درآورید.
وز آن سوی شهزاده برزد خروش
که ای بد سگالان تاریک هوش
هوش مصنوعی: از سوی دیگر، شهزاده صدا زد و فریاد کرد: ای بداندیشان با نیت‌های تاریک!
بگویم که ام من علی اکبرم (ع)
به دیدار وبالا چو پیغمبرم (ص)
هوش مصنوعی: می‌گویم که من علی اکبر هستم و به ملاقات و نزدیکی همچون پیامبر (ص) می‌روم.
جوان حسینم روان حسن (ع)
نبی جد وزهرا بودمام من
هوش مصنوعی: من جوان حسینم و فرزند حسن (ع) هستم که نبی و پدربزرگ من پیامبر و مادر من حضرت زهرا (س) بود.
به دیدار ماه جوانان منم
روان علی خفته در جوشنم
هوش مصنوعی: من به دیدن ماه جوانان می‌روم و علی در زره‌اش خوابیده است.
منم بحر توحید و غرق وصال
از آن یافتم این جلال و جمال
هوش مصنوعی: من سرشار از عشق یکتایی هستم و به خاطر پیوستگی به آن، این زیبایی و شکوه را به دست آورده‌ام.
منم آنکه خاکم به مردی سرشت
دلیری چو من پای برزین بهشت
هوش مصنوعی: من زاده خاکم و با شجاعت و دلیری بزرگی پا به میدان گذاشته‌ام، مانند کسی که در بهشت قرار دارد.
زنم تیغ در یاری باب خویش
نترسم ازین لشگر کفر کیش
هوش مصنوعی: من به یاری پدرم رفته‌ام و از هیچ لشکری که بر ضد ماست، نمی‌ترسم.
بدان خانه کان جای فیض خداست
که جای پیمبر (ص) سزاوار ماست
هوش مصنوعی: بدان که خانه‌ای که می‌توان در آن به فیض و رحمت خدا دست یافت، همان جایی است که پیامبر (ص) شایسته سکونت در آن است.
به یزدان که پورزن زشتکار
نخواهد به ما گشت فرمانگذار
هوش مصنوعی: به خدا قسم، فرزند شخص بدکار هرگز نمی‌تواند بر ما فرمانروایی کند.
اگرهست مردی درآید به جنگ
ببیند زمن حیدری تیغ و چنگ
هوش مصنوعی: اگر مردی بخواهد به جنگ بیاید، باید ببیند که من مانند حیدر (علی) با شمشیر و دلاوری آماده‌ام.
به میدان فرزند دلبند شاه
نیامد یکی مرد از آن سپاه
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، هیچ مردی از سپاه حاضر نشد تا به پشتیبانی فرزند محبوب شاه بیاید.
چو این دید نوباوه ی بوتراب
بیفشرد پای یلی در رکاب
هوش مصنوعی: وقتی نوباوه‌ی بوتراب این صحنه را دید، پای یلی را در رکاب فشرد.