گنجور

بخش ۸۹ - در ستایش حضرت علی اکبر عالی مقدار علیه السلام

هنوزش نرسته بنفشه ز گل
به دانش قرین بود با عقل کل
به هجده درون سال آن بی همال
ولی آدمش –کودکی خردسال
چو فرزند استاد جبریل بود
دلش آگه از راز تنزیل بود
به خلق وبه خلق وبه منطق رسول
به نیروی بازو چو شوی بتول
شه کربلا را بدان نامدار
زجد و پدر بهترین یادگار
چو کردی دلش آرزوی نیا
از آن چهره می دید روی نیا
که را نیز زاصحاب شاه حجاز
به دیدار پیغمبری بد نیاز
به دیدار شهزاده بشتافتی
ز رخسار او کام دل یافتی
خدایی که هر نیک و بد آفرید
به جز نیکویی در خور وی ندید
رخش مظهر حسن لاریب بود
سراپاش عاری ز هر عیب بود
چو از غیر حق بد سراپا تهی
خدایش ببخشد فر بهی
چو کنه پرستش خدایی بود
علی اکبر الله اکبر شود
به روز سپید وشبان سیاه
ازو پرتوی بود خورشید وماه
بهشت برین آیتی از رخش
روان کوثر از شکرین پاسخش
مراو را چو یا زنده قامت شدی
پدید از قیامش قیامت شدی
دو چشمانش مست از می ناب عشق
دو ابروی او طاق محراب عشق
نگینی ز لب داشت یاقوتگون
بهایش ز ملک سلیمان فزون
مسیح آفرین لعل جانپرورش
مه و مهر چون مرغ عیسی برش
بدی تاری از رشته ی موی اوی
بهای دو صد یوسف ماهروی
هنرها فزون تر زانداره داشت
جهان را به مردی پرآوازه داشت
چو آراستی تن به ساز نبرد
عنان رفتی ازدست مردان مرد
ز پیچیدنش در صف کارزار
به یک زخم کردن دو نیمه سوار
نشستن به زین همچو که استوار
ربودن ززین پیکر کوهوار
هنرها نمودن بر هم نبرد
زدن یکتنه بر یکی پهنه مرد
مثل بود اندر تمام عرب
گزیدند ازکار او دست ولب
کسی را که حیدر ثنا خوان اوست
کجا مدح من در خورشان اوست
من و مدح او این بدان ماندا
که از هور کوری سخن راندا
ویا بر کری لالی آرد مقال
نیوشنده کر مدح گوینده لال
ز رزمش کنون باز رانم سخن
اگر روز یابم ز چرخ کهن

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هنوزش نرسته بنفشه ز گل
به دانش قرین بود با عقل کل
هوش مصنوعی: هنوز بنفشه به کمال نرسیده است، اما با دانشش در کنار عقل کامل قرار دارد.
به هجده درون سال آن بی همال
ولی آدمش –کودکی خردسال
هوش مصنوعی: در هجده سال عمر، او بی‌همتا و برتر از دیگران است، مانند یک کودک کوچک و معصوم.
چو فرزند استاد جبریل بود
دلش آگه از راز تنزیل بود
هوش مصنوعی: چون فرزند استاد جبریل بود، دلش از اسرار وحی آگاه بود.
به خلق وبه خلق وبه منطق رسول
به نیروی بازو چو شوی بتول
هوش مصنوعی: اگر به رفتار و منش دیگران و نیز به روش‌های پیامبر توجه کنی و با توانایی خود به فاطمه (سلام‌الله‌علیها) تبدیل شوی، به مقام بلندی دست خواهی یافت.
شه کربلا را بدان نامدار
زجد و پدر بهترین یادگار
هوش مصنوعی: شخصیت برجسته‌ای در کربلا وجود دارد که به خاطر پدر و نیاکانش و ویژگی‌های عالی‌شان، شناخته شده و مورد احترام است.
چو کردی دلش آرزوی نیا
از آن چهره می دید روی نیا
هوش مصنوعی: زمانی که دلش آرزوی نیا را کرد، از آن چهره، زیبایی نیا را مشاهده می‌کرد.
که را نیز زاصحاب شاه حجاز
به دیدار پیغمبری بد نیاز
هوش مصنوعی: به چه کسی می‌توان دسترسی پیدا کرد که از دوستان پیامبر در سرزمین حجاز باشد و بتواند او را ملاقات کند؟
به دیدار شهزاده بشتافتی
ز رخسار او کام دل یافتی
هوش مصنوعی: به دیدن شاهزاده شتافتی و از چهره‌اش لذت و رضایت زیادی به دست آوردی.
خدایی که هر نیک و بد آفرید
به جز نیکویی در خور وی ندید
هوش مصنوعی: خدایی که همه چیز، چه خوب و چه بد، را خلق کرده، هیچ نیکی که شایسته او باشد نمی‌بیند.
رخش مظهر حسن لاریب بود
سراپاش عاری ز هر عیب بود
هوش مصنوعی: چهره‌ی او بدون شک نمایانگر زیبایی است و تمام وجودش از هرگونه نقص و عیبی پاک و عاری است.
چو از غیر حق بد سراپا تهی
خدایش ببخشد فر بهی
هوش مصنوعی: اگر کسی به جز خدا دل بسته و از او خالی باشد، خداوند او را می‌بخشد و به او عطا می‌کند.
چو کنه پرستش خدایی بود
علی اکبر الله اکبر شود
هوش مصنوعی: اگر کسی به پرستش خداوند مشغول باشد، مانند علی اکبر است که در این صورت خدا بزرگ‌ترین خواهد بود.
به روز سپید وشبان سیاه
ازو پرتوی بود خورشید وماه
هوش مصنوعی: در روزی که روشن و سپید است و شبی که تاریک و سیاه می‌باشد، همه این نورها، نشانه‌ای از وجود خورشید و ماه هستند که در آسمان می‌درخشند.
بهشت برین آیتی از رخش
روان کوثر از شکرین پاسخش
هوش مصنوعی: بهشت برین نشانه‌ای از زیبایی چهره‌ات است و کوثر، با شیرینی خود، پاسخ این زیبایی را می‌دهد.
مراو را چو یا زنده قامت شدی
پدید از قیامش قیامت شدی
هوش مصنوعی: وقتی تو زنده و با قامت زیبا به پا خاستی، آن‌چنان جایی را روشن کردی که انگار روز قیامت فرا رسیده است.
دو چشمانش مست از می ناب عشق
دو ابروی او طاق محراب عشق
هوش مصنوعی: چشمان او به شدت تحت تاثیر عشق قرار دارد و ابروهایش مانند طاقی زیبا، محل عبادت عشق به نظر می‌رسند.
نگینی ز لب داشت یاقوتگون
بهایش ز ملک سلیمان فزون
هوش مصنوعی: او نگینی داشت بر روی لبش که به رنگ یاقوت بود و ارزشش بیش از آن چیزی بود که متعلق به ملک سلیمان می‌شد.
مسیح آفرین لعل جانپرورش
مه و مهر چون مرغ عیسی برش
هوش مصنوعی: مسیح، که مظهر زندگی و زیبایی است، جان را با عشق و محبت پرورش می‌دهد. همان‌طور که پرنده‌ی عیسی به آسودگی در پرواز است، او نیز دل‌ها را به نور و گرما می‌آراید.
بدی تاری از رشته ی موی اوی
بهای دو صد یوسف ماهروی
هوش مصنوعی: بدی در اینجا به معنی تاریکی یا عیبی است که به رشته‌ای از موی او مربوط می‌شود و به نوعی می‌گوید که این عیب به اندازه‌ای ارزشمند است که قابل مقایسه با دو صد یوسف زیباست. به عبارتی دیگر، حتی یک عیب در زیبایی او نیز ارزش و زیبایی خاصی دارد که قابل قیاس با چیزهای با ارزشتر است.
هنرها فزون تر زانداره داشت
جهان را به مردی پرآوازه داشت
هوش مصنوعی: در جهان، هنرها بیشتر از ثروت و دارایی‌ها اهمیت دارند و مردی با شهرت و آوازه بلند در این زمینه وجود دارد.
چو آراستی تن به ساز نبرد
عنان رفتی ازدست مردان مرد
هوش مصنوعی: زمانی که بدن را به زیبایی مرتب کردی، مانند اسب سواری که کنترلش را از دست داده‌ای، به جنگ نروندگان رفته‌ای.
ز پیچیدنش در صف کارزار
به یک زخم کردن دو نیمه سوار
هوش مصنوعی: با پیچیدگی‌اش در صف جنگ، به راحتی می‌تواند یک حرکت زخم‌زننده در دو نیمه سوار را انجام دهد.
نشستن به زین همچو که استوار
ربودن ززین پیکر کوهوار
هوش مصنوعی: نشستن روی زین همانند استحکام و مقاومت است، اما بلند شدن و جدا شدن از زین به مانند کنده شدن از بدن کوه است.
هنرها نمودن بر هم نبرد
زدن یکتنه بر یکی پهنه مرد
هوش مصنوعی: هنرها در کنار هم به نمایش درمی‌آید و فردی به تنهایی نمی‌تواند بر یک میدان پیروز شود.
مثل بود اندر تمام عرب
گزیدند ازکار او دست ولب
هوش مصنوعی: در میان تمام عرب‌ها کسی مانند او وجود ندارد و از کارهایش دست و لب برداشتند، یعنی از او سخن گفتند و به تحسین و تمجید از او پرداختند.
کسی را که حیدر ثنا خوان اوست
کجا مدح من در خورشان اوست
هوش مصنوعی: کسی که حیدر (علی) او را ستایش می‌کند، جایی برای مدح من در برابر او وجود ندارد.
من و مدح او این بدان ماندا
که از هور کوری سخن راندا
هوش مصنوعی: من و ستایش او مانند کسی هستیم که از نور خورشید صحبت می‌کند اما در جهل و نادانی به سر می‌برد.
ویا بر کری لالی آرد مقال
نیوشنده کر مدح گوینده لال
هوش مصنوعی: اگر کسی ناشنوا باشد، چگونه می‌تواند سخنان مدح‌آمیز یک لال را بشنود و از آن لذت ببرد؟
ز رزمش کنون باز رانم سخن
اگر روز یابم ز چرخ کهن
هوش مصنوعی: اگر روزی فرصتی پیدا کنم، از نبرد و درگیری‌های او صحبت خواهم کرد.