بخش ۸۲ - بازگشتن امام علیه السلام از بالین نعش ح ابوالفضل
بنالید از آن درد جن و ملک
پر از نوحه شد بارگاه فلک
بدان شد که آرد به خرگاه شاه
تن چاک چاکش ازآن رزمگاه
نیارست از آن رو که بد ریز ریز
زبس زخم پیکان و شمشیر تیز
به ناچار از آن پیکر نامدار
جدا گشت با دیده ی اشگبار
به دستی عنان و به دستی کمر
پیاده سوی خیمه شد رهسپر
چو دیدند اهل حریمش زدور
ایشان به پا گشت شور نشور
برآنان شد از زاری شه درست
که از نو یکی شاخ ماتم برست
پژوهش کنان نزد شاه آمدند
چو سیاره گان گرد ماه آمدند
بگفتند شاها برادرت کو
علمدار و سالار لشگرت کو
بشد تا که آب آرد از رودبار
نیامد مگر کشته گردید زار
شهنشه بفرمود با آه سرد
که شد کشته عباسم اندرنبرد
ز پای اوفتاد آن تناور درخت
مرا پشت بشکست وشد تیره بخت
شما را زمان اسیری رسید
دگر روی راحت نخواهید دید
شنیدند چون بانوان گفت شاه
به سر برفشاندند خاک سیاه
چنان با فغان مویه کردند زار
که شد چشم گردون دون اشکبار
غو العطش ناله ی وای وای
دگر باره از کودکان شد به پای
شهنشه چو دید آنهمه درد و جوش
همان ناله ی زار و آه و خروش
به صبر و سکوت امر فرمودشان
شکیبایی از غم بیفرودشان
بخش ۸۱ - شهادت حضرت عباس علیه السلام: چو از دامگاه بلا رسته شدبخش ۸۳ - مبارزت حضرت عباس با ماردبن صدیف تغلبی به روایت بعضی از علما: ولیکن گروهی دگر این چنین
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بنالید از آن درد جن و ملک
پر از نوحه شد بارگاه فلک
هوش مصنوعی: نالههای شدید از درد و رنجی که بر انسانها و موجودات دیگر میگذرد، چنان شدید است که آسمان و جهان هم تحت تأثیر قرار گرفته و به گریه و سوگواری مشغول شده است.
بدان شد که آرد به خرگاه شاه
تن چاک چاکش ازآن رزمگاه
هوش مصنوعی: بدان که پس از نبرد و جنگ، بدن پادشاه که پر از زخمها و جراحتهاست، به خرگاه یا مکان استراحت او خواهد رسید.
نیارست از آن رو که بد ریز ریز
زبس زخم پیکان و شمشیر تیز
هوش مصنوعی: نمیتواند از آنجا برآید که به خاطر زخمهای فراوان ناشی از تیر و شمشیر، بسیار آسیبدیده است.
به ناچار از آن پیکر نامدار
جدا گشت با دیده ی اشگبار
هوش مصنوعی: به ناچار از آن بدن معروف جدا شد و با چشمانی پر از اشک به وداع پرداخت.
به دستی عنان و به دستی کمر
پیاده سوی خیمه شد رهسپر
هوش مصنوعی: با یک دستش لگام را گرفته و با دست دیگرش به کمرش تکیه کرده، به سمت چادر حرکت کرد.
چو دیدند اهل حریمش زدور
ایشان به پا گشت شور نشور
هوش مصنوعی: وقتی اهل حرم او از دور او را مشاهده کردند، شور و هیجان در میانشان ایجاد شد.
برآنان شد از زاری شه درست
که از نو یکی شاخ ماتم برست
هوش مصنوعی: از غم و رسوایی آن مردم، پادشاه به شدت نگران و پریشان شد و به همین دلیل، بار دیگر نشانهای از سوگواری و اندوه به وجود آمد.
پژوهش کنان نزد شاه آمدند
چو سیاره گان گرد ماه آمدند
هوش مصنوعی: دانشمندان و پژوهشگران به درگاه شاه نزدیک شدند و همچون ستارهها که دور ماه را احاطه کردهاند، گرد او جمع شدند.
بگفتند شاها برادرت کو
علمدار و سالار لشگرت کو
هوش مصنوعی: به تو گفتند، ای شاه! برادر تو کجاست که فرمانده و سردار سپاه تو باشد؟
بشد تا که آب آرد از رودبار
نیامد مگر کشته گردید زار
هوش مصنوعی: تا زمانی که آب از رودبار بیاورد، کسی نیامد مگر آن که از شدت ناراحتی کشته شد.
شهنشه بفرمود با آه سرد
که شد کشته عباسم اندرنبرد
هوش مصنوعی: سلطان با نالهای پر درد گفت که عباسی در نبرد کشته شد.
ز پای اوفتاد آن تناور درخت
مرا پشت بشکست وشد تیره بخت
هوش مصنوعی: از پای آن درخت تنومند، که به زحمت ایستاده بود، من به زمین افتادم و به خاطر این سقوط، بخشی از وجودم را شکستم و به بدبختی دچار شدم.
شما را زمان اسیری رسید
دگر روی راحت نخواهید دید
هوش مصنوعی: زمانی برای شما فرارسیده که دوران اسارت را تجربه خواهید کرد و دیگر نمیتوانید آسایش و راحتی را ببینید.
شنیدند چون بانوان گفت شاه
به سر برفشاندند خاک سیاه
هوش مصنوعی: بشنوید که بانوان خبر دادند: وقتی شاه به سرش برف (موهای سفید) ریخت، خاک سیاه را بر سرش نهادند.
چنان با فغان مویه کردند زار
که شد چشم گردون دون اشکبار
هوش مصنوعی: آنقدر با درد و زاری ناله کردند که آسمان نیز از شدت اندوه پر از اشک شد.
غو العطش ناله ی وای وای
دگر باره از کودکان شد به پای
هوش مصنوعی: صدای ناله و شکایت بچهها از تشنگی دوباره به گوش میرسد.
شهنشه چو دید آنهمه درد و جوش
همان ناله ی زار و آه و خروش
هوش مصنوعی: پادشاه وقتی درد و ناراحتی فراوانی را دید، همان صدای ناله و آه و فریاد را شنید.
به صبر و سکوت امر فرمودشان
شکیبایی از غم بیفرودشان
هوش مصنوعی: به آنها دستور داد تا با صبر و سکوت با غمهایشان برخورد کنند و تسلیم نشوند.