بخش ۷۱ - ذکر روایت ابی حمزه ثمالی
به درگاه چارم امام انام
فزون داشت جاه و نکو داشت نام
چنین گوید آن مرد فرخنده کیش
که روزی بدم نزد مولای خویش
امام چهارم در آن انجمن
زهر در همی راند با من سخن
درآندم بیامد یکی خردسال
که می ماند خورشید را درجمال
جوانی رخش همچو مه تابناک
که بودی عبیداللهش نام پاک
مرآن ناز پرورد خورشید فر
ابوالفضل را بد گرامی پسر
خداوند دین سید الساجدین
چو دیدش دل نازکش شد غمین
همی بر رخ پاک او بنگریست
بمویید و بروی فراوان گریست
چو لختی بگریید گفت این چنین
به من آن خداوند دنیا و دین
که بر مصطفی (ص) شاه گیتی فروز
نبد هیچ روزی بتر ازدو روز
نخستین بد آن روز کز کافران
به کوه احد لشکری بی کران
همه همعنان گرم کردند کین
بکشتند عم رسول (ص) امین
دگر روز مرگ پسر عم او
ستوده جوان جعفر نامجوی
ولی هیچ روزی نبد سخت تر
زروز حسین (ع) آن شه تاجور
که درکربلا لشگری رو سیاه
بکشتند آن شاه را بی گناه
پس آنگاه فرمود آن شاه دین
درود از خداوند جان آفرین
به عباس عم من آن تیغ زن
که ناورد چونان پسر هیچ زن
به راه برادر ز جان و ز سر
گذشت آن مهین یادگار پدر
به جای دو دست ایزد ذوالجلال
بدادش زیاقوت رخشان دوبال
بدانسان که بر جعفر پاکزاد
دوبال اززمرد پس ازمرگ داد
شهیدان همه جاه آن نامدار
کنند آرزو نزد پروردگار
بر پاکدادار پیروزگر
ابوالفضل را هست جاه دگر
خدایا مرازو مکن شرمسار
به مهرش دل مرده ام زنده دار
بکن دیده ام روشن از روی او
سرو پیکرم خاک در کوی او
الا ای سپهدار انصار دین
وزیر و علمدار سالار دین
بخش ۷۰ - آغاز داستان شهادت حضرت ابوالفضل العباس: کنون از نی دل برآرم نوابخش ۷۲ - نیایش ناظم کتاب با حضرت عباس و خواستن حاجت خود را از آنجناب: گرانمایه فرزند حیدر تویی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به درگاه چارم امام انام
فزون داشت جاه و نکو داشت نام
هوش مصنوعی: در درگاه امام چهارم، مقام و اعتبارش بسیار بالاست و نام خوبی نیز دارد.
چنین گوید آن مرد فرخنده کیش
که روزی بدم نزد مولای خویش
هوش مصنوعی: این مرد خوشخت و با ایمان میگوید که روزی در کنار مولایش نبودهام.
امام چهارم در آن انجمن
زهر در همی راند با من سخن
هوش مصنوعی: امام چهارم در آن جمع زهر را با من گفت و گو می کرد.
درآندم بیامد یکی خردسال
که می ماند خورشید را درجمال
هوش مصنوعی: در آن لحظه، کودکی آمد که جذابیت و زیبایی او، خورشید را تحتالشعاع قرار میدهد.
جوانی رخش همچو مه تابناک
که بودی عبیداللهش نام پاک
هوش مصنوعی: جوانی او مانند ماه درخشان بود و نام نیک او عبیدالله است.
مرآن ناز پرورد خورشید فر
ابوالفضل را بد گرامی پسر
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و ارزش بالای ابوالفضل اشاره دارد و میگوید که او مانند ناز و محبت خورشید است. این عبارت نشاندهندهی احترام و ستایش برای شخصیت و ویژگیهای اوست. به نوعی، شاعر به اهمیت و مقام ویژه او در زندگی و تاریخ اشاره میکند.
خداوند دین سید الساجدین
چو دیدش دل نازکش شد غمین
هوش مصنوعی: وقتی خداوند دین سید الساجدین را مشاهده کرد، دل لطیف او به خاطر این موضوع ناراحت و اندوهگین شد.
همی بر رخ پاک او بنگریست
بمویید و بروی فراوان گریست
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و معصومیت چهره محبوبش اشاره میکند. او با نگاهی محو به چهره او، احساساتی عمیق و جدی دارد و این احساسات به قدری شدید است که باعث میشود اشک بریزد. به طوری که جمال و صفای او چنان تاثیرگذار است که موجب گریهی فراوان شاعر میشود.
چو لختی بگریید گفت این چنین
به من آن خداوند دنیا و دین
هوش مصنوعی: چند لحظهای که گریه کرد، گفت: «چرا خداوند دنیا و دین اینگونه با من رفتار میکند؟»
که بر مصطفی (ص) شاه گیتی فروز
نبد هیچ روزی بتر ازدو روز
هوش مصنوعی: هیچ روزی در دنیا برای پیامبر اسلام (ص) سختتر و بدتر از دو روز خاص نبوده است.
نخستین بد آن روز کز کافران
به کوه احد لشکری بی کران
هوش مصنوعی: ابتدا روز سختی بود که کافران با لشکری بزرگ به کوه احد حمله کردند.
همه همعنان گرم کردند کین
بکشتند عم رسول (ص) امین
هوش مصنوعی: همه به همدیگر ملحق شدند و اعلام کردند که کسانی که عموی پیامبر (ص) را کشتهاند، باید مجازات شوند.
دگر روز مرگ پسر عم او
ستوده جوان جعفر نامجوی
هوش مصنوعی: در روز دیگر، مرگ پسر عموی او، جوانی به نام جعفر ستوده خواهد بود.
ولی هیچ روزی نبد سخت تر
زروز حسین (ع) آن شه تاجور
هوش مصنوعی: هیچ روزی به سختی روز حسین (ع) که آن بزرگوار در میدان جنگ و کربلا قرار گرفت، نبوده است.
که درکربلا لشگری رو سیاه
بکشتند آن شاه را بی گناه
هوش مصنوعی: در کربلا، گروهی از سربازان بیرحم، شاه بیگناهی را کشتند و او را به سختی مورد حمله قرار دادند.
پس آنگاه فرمود آن شاه دین
درود از خداوند جان آفرین
هوش مصنوعی: پس از آن، شاه دین فرمان داد که درود و سلام از سوی خداوند جان آفرین برسانند.
به عباس عم من آن تیغ زن
که ناورد چونان پسر هیچ زن
هوش مصنوعی: به عباس که عم من است، آن شمشیرزن که هیچ زنی را مثل پسر خود در میدان نبرد نمیبیند.
به راه برادر ز جان و ز سر
گذشت آن مهین یادگار پدر
هوش مصنوعی: برادر برای من بسیار عزیز است و من همه چیزم را برای او فدای میکنم، حتی جان و سرم را. آن شخص باارزش که یادگار پدر ماست، به خاطر او از همه چیز گذشتم.
به جای دو دست ایزد ذوالجلال
بدادش زیاقوت رخشان دوبال
هوش مصنوعی: به جای دو دست خداوند بزرگ، به او بالهای زیبای یاقوتی داده شد.
بدانسان که بر جعفر پاکزاد
دوبال اززمرد پس ازمرگ داد
هوش مصنوعی: به کسی که از نسل جعفر پاکزاد است، پس از مرگ، دو بال از سنگ زمرد داده شد.
شهیدان همه جاه آن نامدار
کنند آرزو نزد پروردگار
هوش مصنوعی: شهیدان به مقام والایی دست مییابند و در پیشگاه خداوند آرزوهایشان را بیان میکنند.
بر پاکدادار پیروزگر
ابوالفضل را هست جاه دگر
هوش مصنوعی: ابوالفضل، قهرمان و پاکدامن، دارای مقام و منزلت بالایی است.
خدایا مرازو مکن شرمسار
به مهرش دل مرده ام زنده دار
هوش مصنوعی: خدایا، مرا در محضر او شرمنده نکن؛ زیرا دل مردهام را به خاطر محبتش زنده نگهدار.
بکن دیده ام روشن از روی او
سرو پیکرم خاک در کوی او
هوش مصنوعی: چشمانم را از زیبایی چهرهاش روشن کردهام، و بدنم مانند سرو در خاک کوی او قرار دارد.
الا ای سپهدار انصار دین
وزیر و علمدار سالار دین
هوش مصنوعی: ای سنگر دار supporters دین و وزیر و رهبر دین، تو هستی که در این راه هدایتگر و راهنما هستی.