گنجور

بخش ۶۴ - مبارزت ابوبکر و عمرو و محمد فرزندان امیر المومنین علیه السلام

به چرخ ولایت همه ماه نو
روانشان به مهر حسینی گرو
به مردی همه نامور چون پدر
بلی آید از شیر نر شیر نر
نخستین ابوبکر ناورد خواه
روان شد به میدان به فرمان شاه
رجز خواند و زد خویش را برسپاه
هیاهو در افکند در رزمگاه
بلرزید از هیبتش دشت کین
پر ازگرد شد چشم چرخ برین
درآن گیر و دار آن سوار نبرد
بکشت از سپه پنجه و پنج مرد
به ناگه دوتن سوی او تاختند
به شمشیر کین کار او ساختند
یکی زان دو را زجر بن بدر نام
که بد گوهرش از نژاد حرام
دگر بود عبداللهش نام زشت
که بادش عذاب خدا سرنوشت
چو بوبکر شد زین سپنجی سرای
عمر شد در آن پهنه رزم آزمای
دو تن مرد پر حیلت و مکر را
که خود کشته بودند بوبکر را
بکشت و گروهی دگر بی شمار
بیفکند در پهنه ی کارزار
به انجام، زی دار باقی شتافت
ز دیدار فرخ پدر کام یافت
پس از وی جوانی محمد به نام
که بودیش دیدار ماه تمام
به بالا چو آزاد سروی نهان
ازو شادمان مرتضی را روان
بجست اذن از شاه و شدسوی جنگ
زمین را به بدخواه دین کردتنگ
یکی رزم مردانه ی هولناک
پدید آمد ازوی در آن گرم خاک
که چشم فلک اندر آن خیره گشت
پر از کشته شد سربسر روی دشت
بیافکند زان گمرهان پنج صد
که بودند هر به نیروی دد
پس آنهم به گلزار مینو چمید
برباب خود مرتضی آرمید
از آن پس به امر شه هر دوکون
به جنگ اندر آمد برادرش عون

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به چرخ ولایت همه ماه نو
روانشان به مهر حسینی گرو
هوش مصنوعی: در دایره سلطنت، همه ماه‌های نو تحت تأثیر مهر حسینی قرار دارند.
به مردی همه نامور چون پدر
بلی آید از شیر نر شیر نر
هوش مصنوعی: مردانی که به نام و شهرت رسیده‌اند، مانند پدرانشان از ویژگی‌های برجسته‌ای برخوردار هستند و موفقیت‌هایشان حاصل نیرومندی و شجاعت آنهاست.
نخستین ابوبکر ناورد خواه
روان شد به میدان به فرمان شاه
هوش مصنوعی: ابوبکر، نخستین فردی که به میدان نبرد رفت، با اراده‌ای قوی و به دستور پادشاه به میدان جنگ آمد.
رجز خواند و زد خویش را برسپاه
هیاهو در افکند در رزمگاه
هوش مصنوعی: او شعرخوانی کرد و خود را به دشمنان معرفی کرد و در میدان جنگ سروصدا و هیاهو به راه انداخت.
بلرزید از هیبتش دشت کین
پر ازگرد شد چشم چرخ برین
هوش مصنوعی: از شدت ترس و قدرت او، دشت نبرد به لرزه در آمد و آسمان به گشت و افزایش غم و غصه پرداخت.
درآن گیر و دار آن سوار نبرد
بکشت از سپه پنجه و پنج مرد
هوش مصنوعی: در آن آشفتگی و درگیری، آن سوار توانست پنج نفر از سربازان را به قتل برساند.
به ناگه دوتن سوی او تاختند
به شمشیر کین کار او ساختند
هوش مصنوعی: ناگهان دو نفر به سمت او حمله کردند و با شمشیر به خاطر کینه‌ای که در دل داشتند، به او ضربه زدند.
یکی زان دو را زجر بن بدر نام
که بد گوهرش از نژاد حرام
هوش مصنوعی: یکی از آن دو نفر، به نام بدر، مورد سرزنش و عیب‌جویی قرار می‌گیرد، زیرا خصلت‌های ناپسند او ناشی از ریشه‌ای نادرست و ناپاک است.
دگر بود عبداللهش نام زشت
که بادش عذاب خدا سرنوشت
هوش مصنوعی: دیگر نام عبدالله برای او زشت و ناپسند شده است، زیرا عذاب خدا بر روحش سایه انداخته و زندگی‌اش را تحت تأثیر قرار داده است.
چو بوبکر شد زین سپنجی سرای
عمر شد در آن پهنه رزم آزمای
هوش مصنوعی: وقتی که ابوبکر به جمع موحدان پیوست، به عرصه‌ای گسترده از تجربه‌ها و نبردها وارد شد.
دو تن مرد پر حیلت و مکر را
که خود کشته بودند بوبکر را
هوش مصنوعی: دو نفر با تدبیر و فریب که خودشان بوبکر را به قتل رسانده بودند.
بکشت و گروهی دگر بی شمار
بیفکند در پهنه ی کارزار
هوش مصنوعی: او عده‌ای را کشت و گروهی دیگر را به‌طور فراوان به میدان جنگ انداخت.
به انجام، زی دار باقی شتافت
ز دیدار فرخ پدر کام یافت
هوش مصنوعی: در پایان شب، با رسیدن به مقصد، از دیدن پدر خوشحال شد و از این دیدار بهره‌مند گردید.
پس از وی جوانی محمد به نام
که بودیش دیدار ماه تمام
هوش مصنوعی: پس از او، جوانی به نام محمد وجود داشت که چهره‌اش مانند ماه کامل می‌درخشید.
به بالا چو آزاد سروی نهان
ازو شادمان مرتضی را روان
هوش مصنوعی: با آرامش و خوشحالی، روح مرتضی به سمت بالا می‌رود، مانند سروی سرسبز که در خفا وجود دارد.
بجست اذن از شاه و شدسوی جنگ
زمین را به بدخواه دین کردتنگ
هوش مصنوعی: او از شاه اجازه گرفت و به سوی جنگ رفت؛ زمین را بر خلاف دین و خواسته‌های نیکو تنگ و دشوار کرد.
یکی رزم مردانه ی هولناک
پدید آمد ازوی در آن گرم خاک
هوش مصنوعی: یک نبرد وحشتناک و شدید در دل زمین به وجود آمد که ناشی از نیروی او بود.
که چشم فلک اندر آن خیره گشت
پر از کشته شد سربسر روی دشت
هوش مصنوعی: چشم آسمان از دیدن آن صحنه حیرت‌زده شد و دشت پر از کشته‌ها گردید.
بیافکند زان گمرهان پنج صد
که بودند هر به نیروی دد
هوش مصنوعی: از آن کسانی که در گمراهی بودند، پانصد نفر را به دلیلی از قدرت وحشیانه‌ای که داشتند، به کار گرفت.
پس آنهم به گلزار مینو چمید
برباب خود مرتضی آرمید
هوش مصنوعی: سپس او به باغ بهشتی رفت و در کنار رفیق خود، مرتضی، آرام گرفت.
از آن پس به امر شه هر دوکون
به جنگ اندر آمد برادرش عون
هوش مصنوعی: پس از آن، به فرمان پادشاه، برادر عون به همراه او به جنگ رفتند.