بخش ۲۷ - در بیان مغلوبه کردن شمر شریر جنگ را
چو شمر این چنین دیدکان صفدران
ندارند باک از سپاه گران
به کوفی سپه گفت کاین رای نیست
شمارا به پیکارشان پای نیست
چنین گر یکایک نبرد آورند
سرما همه زیر گرد آورند
همه همعنان بر به یاران شاه
بتازید در پهنه ی رزمگاه
به لشگرگه شاه دین رو نهاد
درکینه و جنگ جستن گشاد
ز سویی دگر نابکار و شریر
بداندیش وبدخون حصین نمیر
برون تاخت با لشکر بی شمار
بزد خویش را برصف شهریار
ز سوی دگر عمر و حجاج تاخت
ابا نامداران دین رزم ساخت
سوار و پیاده همه فوج فوج
زهر سو چو دریا درآمد به موج
تو گفتی جهان پر زجوشن شده است
هوا همچو دریای آهن شده است
پر از تیغ شد صحنه ی کارزار
همی تافت چون برق ترک سوار
هژیران دشت یلی یکسره
فتادند در میمنه و میسره
دلیرانه بازو برافراختند
سنان بر کشیدند وتیغ آختند
بکشتند از کوفیان بی شمار
بسی تن فکندند در کار زار
نهشتند بدخواه را چیره گی
قویدستی و سختی و خیره گی
چو دیدند کوفی سواران چنین
نمودندشان تیر باران کین
تو گفتی که بارد زابر بلا
همی تیر در پهنه ی کربلا
عمر گفت یاران ز جا سرکنید
به خرگاه شاه آتش اندر زنید
دلیران دین همچو شیر دژم
گرفتند گرد خیام حرم
به مردی نهشتند کان کار زشت
زند سراز آن فرقه ی بد سرشت
یکی مرد عمروبن قوطه به نام
بد استاد ه در پیش روی امام
به هر سو که رو کردی آن شهریار
سپر ساختی خویش را نامدار
زبس تیر بر پیکر او رسید
زجان دست شست از جهان پاکشید
به پایان – زگرد خیام حرم
پراکنده گشتند اهل ستم
درآن حمله دشمن چو بگریخت خوار
سوی مرکز آمد روان شهریار
بخش ۲۶ - ذکر شهادت یحیی بن مسلم سلیم مازنی: پس آنگه یکی مازنی مرد رادبخش ۲۸ - به میدان رفتن جناب زهیر ابن قین ونبرد آزمودن و مراجعت به خدمت امام(ع): زهیرابن قین آن سوار نبرد
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو شمر این چنین دیدکان صفدران
ندارند باک از سپاه گران
هوش مصنوعی: وقتی شمر این را دید، دیگر صفدران از لشکر بزرگ ترسی ندارند.
به کوفی سپه گفت کاین رای نیست
شمارا به پیکارشان پای نیست
هوش مصنوعی: به سپاه کوفیان گفت که این تصمیم درستی نیست و شما برای مبارزه با آنها آمادگی ندارید.
چنین گر یکایک نبرد آورند
سرما همه زیر گرد آورند
هوش مصنوعی: اگر هر کدام از آنان مبارزه کنند، سرما همه آنها را زیر فشار خواهد گذاشت.
همه همعنان بر به یاران شاه
بتازید در پهنه ی رزمگاه
هوش مصنوعی: همه سواران به یاری شاه، با شدت و سرعت در میدان نبرد حمله کردند.
به لشگرگه شاه دین رو نهاد
درکینه و جنگ جستن گشاد
هوش مصنوعی: در میدان نبرد به سواری که در حق دین و به خاطر انتقام جنگ به راه انداخته است، روحیه و شجاعت را نشان میدهد.
ز سویی دگر نابکار و شریر
بداندیش وبدخون حصین نمیر
هوش مصنوعی: از جهتی دیگر، دشمنان بداندیش و شرور را نمیتوان به سادگی نابود کرد.
برون تاخت با لشکر بی شمار
بزد خویش را برصف شهریار
هوش مصنوعی: بیرون آمد و با سپاهی عظیم به سوی شهریار حمله کرد و قدرت خود را نشان داد.
ز سوی دگر عمر و حجاج تاخت
ابا نامداران دین رزم ساخت
هوش مصنوعی: زندگی و حجاج از جهتی دیگر به جلو میرود و در این میان، جنگی بین بزرگمردان دین به وجود میآید.
سوار و پیاده همه فوج فوج
زهر سو چو دریا درآمد به موج
هوش مصنوعی: سواران و پیادهنظامها از همه طرف به شکل گروههای بزرگ مانند امواج دریا به سمت ما آمدند.
تو گفتی جهان پر زجوشن شده است
هوا همچو دریای آهن شده است
هوش مصنوعی: تو گفتی که دنیا پر از حرکت و ناآرامی شده و هوا به گونهای است که مانند دریا، پر از خشم و انرژی است.
پر از تیغ شد صحنه ی کارزار
همی تافت چون برق ترک سوار
هوش مصنوعی: صحنه جنگ به شدت پر از زخم و آسیب شده و همچون آذرخش، حضور سوار ترک را به نمایش میگذارد.
هژیران دشت یلی یکسره
فتادند در میمنه و میسره
هوش مصنوعی: در دشت هژیران، یلان (سواران) بیوقفه بر زمین افتادند و در دو سمت میمنه و میسره (چپ و راست میدان جنگ) قرار گرفتند.
دلیرانه بازو برافراختند
سنان بر کشیدند وتیغ آختند
هوش مصنوعی: دلاوران، با شجاعت بازوها را بالا بردند و نیزهها را به سمت دشمن نشانه رفتند و شمشیرها را بیرون کشیدند.
بکشتند از کوفیان بی شمار
بسی تن فکندند در کار زار
هوش مصنوعی: از مردم کوفه تعدادی بسیار کشته شدند و بسیاری از آنان در میدان جنگ افتادند.
نهشتند بدخواه را چیره گی
قویدستی و سختی و خیره گی
هوش مصنوعی: بدخواهان را به قدرت دستان قوی و استحکام و قوت خود تسلیم کردند.
چو دیدند کوفی سواران چنین
نمودندشان تیر باران کین
هوش مصنوعی: وقتی که کوفیها سواران را دیدند، به انتقام آنها را با تیرها باران کردند.
تو گفتی که بارد زابر بلا
همی تیر در پهنه ی کربلا
هوش مصنوعی: تو گفتی که بلا مانند باران در کربلا میبارد و تیرها در این دشت پراکنده میشوند.
عمر گفت یاران ز جا سرکنید
به خرگاه شاه آتش اندر زنید
هوش مصنوعی: عمر به همراهانش گفت: از این مکان حرکت کنید و به مقر شاه بروید و آتش را روشن کنید.
دلیران دین همچو شیر دژم
گرفتند گرد خیام حرم
هوش مصنوعی: دلیران مذهبی مانند شیرهایی خشمگین، دور حرم خیام را در اختیار گرفتند و از آن دفاع کردند.
به مردی نهشتند کان کار زشت
زند سراز آن فرقه ی بد سرشت
هوش مصنوعی: به فردی گفتند که کاری ناپسند انجام نده، زیرا از گروهی با طبع بد و فاسد نشأت گرفته است.
یکی مرد عمروبن قوطه به نام
بد استاد ه در پیش روی امام
هوش مصنوعی: مردی به نام عمروبن قوطه وجود داشت که استاد بدی بود و در مقابل امام قرار داشت.
به هر سو که رو کردی آن شهریار
سپر ساختی خویش را نامدار
هوش مصنوعی: هر کجا که توجه و تمرکز خود را معطوف کردهای، آن پادشاه به خوبی از خود دفاع کرده و نامش را مشهور کردهای.
زبس تیر بر پیکر او رسید
زجان دست شست از جهان پاکشید
هوش مصنوعی: به شدت به پیکر او تیرهای زیادی برخورد کرد و به همین دلیل جانش از این دنیای پاک رها شد.
به پایان – زگرد خیام حرم
پراکنده گشتند اهل ستم
هوش مصنوعی: در پایان، اهل ستم از گرد خیام پراکنده شدند و دیگر جایی در حرم نداشتند.
درآن حمله دشمن چو بگریخت خوار
سوی مرکز آمد روان شهریار
هوش مصنوعی: هنگامی که دشمن در حملهاش فرار کرد و زبون شد، شهریار به سمت مرکز حرکت کرد.