گنجور

بخش ۲۶ - ذکر شهادت یحیی بن مسلم سلیم مازنی

پس آنگه یکی مازنی مرد راد
که یحیی بدی نام آن پاکزاد
بدی نام فرخنده بابش سلیم
کزو تازیان را به دل بود بیم
به میدان شد و جنگ راسازکرد
بسی ریخت خون در زمین نبرد
بر او چیره گشتند انجام کرد
به پایان شد آن مرد را روزگار
پس ازوی دمان عبدرحمن بتاخت
بزد تیغ و مردانه پیگار ساخت
مراین نامجو را پدر عروه بود
خود ازپر دلان گوی مردی ربود
غفاری نسب مرد چندان بکشت
کزو نابکاران نمودند پشت
چو سی تن بیافکند از پر دلان
که هر یک بدند از گوان ویلان
یکی زد خدنگی به پیشانی اش
که خون ریخت برچهر نورانی اش
دلاور خدنگ از کمین برکشید
به خصم افکنی تیغ کین بر کشید
ده و دو سوار دگر پست کرد
نگون گشت خود هم به دشت نبرد
سپس مالک ابن انس رزم جست
به خون یلان دشت و هامون بشست
به فرجام ازین دامگاه فنا
روان شد سوی بارگاه بقا
پس از وی سرافراز عمر و مطاع
که مردی گزین بود وگردی شجاع
به میدان شد و حمله هاکرد سخت
همی ریخت سرها چون برگ درخت
هم او کشته آمد به راه خدا
به شه کرد جان وسرخود فدا
پس آنگاه شد قیس مینه ز جای
برانگیخت که پیکر بادپای
به میدان درآمد بسی کشت مرد
جهان کرد تاریک برهم نبرد
به رخشان سنان وبه ویران پرند
نود مرد اندر دو حمله فکند
چو یاران دیگر به مینو شتافت
زدیدار بگذشته گان کام یافت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پس آنگه یکی مازنی مرد راد
که یحیی بدی نام آن پاکزاد
هوش مصنوعی: پس از آن مردی از مازندران به نام یحیی ظهور کرد، که شخصیتش در خور ستایش و پاکی بود.
بدی نام فرخنده بابش سلیم
کزو تازیان را به دل بود بیم
هوش مصنوعی: بدی نام خوشی دارد و پدرش سلیم است، که از او ترس در دل تازیان وجود داشته است.
به میدان شد و جنگ راسازکرد
بسی ریخت خون در زمین نبرد
هوش مصنوعی: او به میدان رفت و جنگ را آغاز کرد، و در پی آن خون فراوانی بر زمین نبرد ریخت.
بر او چیره گشتند انجام کرد
به پایان شد آن مرد را روزگار
هوش مصنوعی: آن مرد در برابر وقایع روزگار تسلیم شد و به پایان کارش رسید.
پس ازوی دمان عبدرحمن بتاخت
بزد تیغ و مردانه پیگار ساخت
هوش مصنوعی: پس از آنکه عبدرحمن به سمت او شتافت، با شمشیر به جنگ پرداخت و به شجاعت بر دشمنان حمله کرد.
مراین نامجو را پدر عروه بود
خود ازپر دلان گوی مردی ربود
هوش مصنوعی: پدر عروه، مراین نامجو را از میان دلیران و شجاعان شناخت و به او قدرت و شخصیت مردانگی بخشید.
غفاری نسب مرد چندان بکشت
کزو نابکاران نمودند پشت
هوش مصنوعی: نسب غفاری به قدری نیرومند است که به خاطر او، بدکاران نتوانسته‌اند از آن سوی راه برگردند.
چو سی تن بیافکند از پر دلان
که هر یک بدند از گوان ویلان
هوش مصنوعی: زمانی که سی تن به دلیران حمله کردند و هر یک از آن‌ها به نوبه خود از سر شجاعت و دلیری برآمدند.
یکی زد خدنگی به پیشانی اش
که خون ریخت برچهر نورانی اش
هوش مصنوعی: کسی تیر بلندی به پیشانی او زد که باعث شد خون بر چهره روشن و درخشانش بریزد.
دلاور خدنگ از کمین برکشید
به خصم افکنی تیغ کین بر کشید
هوش مصنوعی: دلیر، تیر را از کمین بیرون آورد و شمشیر کینه را به سمت دشمن دراز کرد.
ده و دو سوار دگر پست کرد
نگون گشت خود هم به دشت نبرد
هوش مصنوعی: دو سوار دیگر را از روی اسب به زمین انداخت و خود نیز در میدان جنگ به شکست افتاد.
سپس مالک ابن انس رزم جست
به خون یلان دشت و هامون بشست
هوش مصنوعی: سپس مالک ابن انس به نبرد رفت و خون شیران دشت را با تلاش خود شستشو داد.
به فرجام ازین دامگاه فنا
روان شد سوی بارگاه بقا
هوش مصنوعی: در نهایت، از این تله مرگ به سوی سرای جاودانی حرکت کرد.
پس از وی سرافراز عمر و مطاع
که مردی گزین بود وگردی شجاع
هوش مصنوعی: پس از او، مردی شجاع و با افتخار به دنیا آمد که عمر و دارایی‌اش را به خوبی سپری کرد.
به میدان شد و حمله هاکرد سخت
همی ریخت سرها چون برگ درخت
هوش مصنوعی: او به میدان رفت و با شدت حمله کرد و سرها را مانند برگ‌های درخت به زمین می‌ریخت.
هم او کشته آمد به راه خدا
به شه کرد جان وسرخود فدا
هوش مصنوعی: او برای خدا به میدان آمد و جانش را فدای این راه کرد.
پس آنگاه شد قیس مینه ز جای
برانگیخت که پیکر بادپای
هوش مصنوعی: سپس قیس در جایی که احساس عشق به او دست داد، به وجد آمد و مانند باد، بی‌قرار و پرسرعت شد.
به میدان درآمد بسی کشت مرد
جهان کرد تاریک برهم نبرد
هوش مصنوعی: بسیاری از مردان به میدان جنگ آمدند و با هم نبرد کردند، به طوری که جهان را تاریک کردند.
به رخشان سنان وبه ویران پرند
نود مرد اندر دو حمله فکند
هوش مصنوعی: درخشش چهره محبوب و زیبایی او باعث شده که نه تنها دل‌ها را تسخیر کند، بلکه شجاعت و قهرمانی را هم برانگیزد؛ به طوری که مردان دلیر به دو حمله متوالی دست می‌زنند.
چو یاران دیگر به مینو شتافت
زدیدار بگذشته گان کام یافت
هوش مصنوعی: وقتی که دوستان دیگر به بهشت رفتند، او از دیدار گذشتگان لذت برد.