گنجور

بخش ۲۴ - ذکر شهادت عوسجه پسر مسلم بن عوسجه علیه السلام

یکی کودک ازمسلم پاکخوی
به درگه درون بود خورشید روی
ده ودو بد اززندگی سال او
بدی چون جوانان پر وبال او
به خون پدر تیغ بران گرفت
ره جنگ چو شیر غران گرفت
چو از دور دارای دینش بدید
به کردار آن خوب رو بنگرید
مراو را به بر خواند و گفت ای پسر
تو را بس بود مرگ فرخ پدر
مپیما ره کوشش وکار زار
مکن مادر از مرگ خود داغدار
چو مادرش آواز شه را شنفت
دوید از پس پرده بیرون و گفت
که ای پور بشتاب در دشت کین
بکن جان خود برخی شاه دین
اگر زنده برگردی ای خردسال
نگردانمت شیر خود را حلال
شنید این چو کودک به میدان چمید
به رزم سپه تیغ کین برکشید
زمانی دلیرانه ناورد کرد
بکشت از خسان سپه بیست مرد
بیامد ز پی مهربان مادرش
همی گفت با پور نیک اخترش
که زود ای پسر جان خودکن نثار
مراسرخ رو کن به روز شمار
جوان جنگ می جست تاکشته گشت
تن او به خون اندر آغشته گشت
بیامد سوی خیمه ی مام باز
شد آن کشته ی خویش را مویه ساز
خداوند دین سبط خیرالبشر
چو دیدش به مرگ پسر مویه گر
سوی او خرامید وبا او بگفت
که ای با غم پور گردیده جفت
تورا پاک یزدان شکیبا کناد
شود مادر من زکار تو شاد
به روز جزا دربهشت برین
تو با مادرم بود خواهی قرین
چو پیگار آن کودک آمد به سر
گشاد ایزد از باغ مینوش در

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی کودک ازمسلم پاکخوی
به درگه درون بود خورشید روی
هوش مصنوعی: یک کودک با ویژگی‌های نیکو و معصوم به درون محفل یا دنیای خاصی وارد شده بود که مانند خورشید درخشان و با شکوه است.
ده ودو بد اززندگی سال او
بدی چون جوانان پر وبال او
هوش مصنوعی: زندگی در سال‌های جوانی، شیرینی و نشاط خاصی دارد که پس از آن، باید با چالش‌ها و سختی‌های بیشتری روبه‌رو شد. به نوعی، دوران جوانی ایام خوشی و بالندگی است که پس از آن، مشکلات بیشتری پیش می‌آید.
به خون پدر تیغ بران گرفت
ره جنگ چو شیر غران گرفت
هوش مصنوعی: در هنگام جنگ، مانند شیر قوی و پرخاشگر، با شجاعت و قدرت به دفاع از پدر و سرزمین خود می‌پردازد.
چو از دور دارای دینش بدید
به کردار آن خوب رو بنگرید
هوش مصنوعی: وقتی که از دور مذهب آن شخص را دید، به شکل و شمایل آن چهره‌ی زیبا نگریست.
مراو را به بر خواند و گفت ای پسر
تو را بس بود مرگ فرخ پدر
هوش مصنوعی: او مرا به آغوش خود فراخواند و گفت: ای پسر، برای تو همین کافی است که پدر خود را، که خوشبخت بود، از دست داده‌ای.
مپیما ره کوشش وکار زار
مکن مادر از مرگ خود داغدار
هوش مصنوعی: نگران نباش و تلاش و کار را رها نکن، مادر، از مرگ خود غمگین نباش.
چو مادرش آواز شه را شنفت
دوید از پس پرده بیرون و گفت
هوش مصنوعی: وقتی مادرش صدای پادشاه را شنید، با شتاب از پشت پرده بیرون دوید و گفت.
که ای پور بشتاب در دشت کین
بکن جان خود برخی شاه دین
هوش مصنوعی: ای پسر، سریعاً به دشت برو و به جنگ بشتاب؛ جان خود را برای پادشاه دین فدای کن.
اگر زنده برگردی ای خردسال
نگردانمت شیر خود را حلال
هوش مصنوعی: اگر تو برگردی و زنده بمانی، ای جوان، من هرگز شیر خود را که حق توست، نادیده نخواهیم گرفت و آن را برای تو حلال می‌کنم.
شنید این چو کودک به میدان چمید
به رزم سپه تیغ کین برکشید
هوش مصنوعی: این کودک به میدان رفت و در حالی که به بازی و سرگرمی مشغول بود، با شجاعت شمشیرش را از غصه و انتقام بیرون آورد.
زمانی دلیرانه ناورد کرد
بکشت از خسان سپه بیست مرد
هوش مصنوعی: در یک نبرد شجاعانه، جنگجویی به جنگ پرداخت و از میان افراد ضعیف، بیست نفر را از پای درآورد.
بیامد ز پی مهربان مادرش
همی گفت با پور نیک اخترش
هوش مصنوعی: دختری که از محبت و مهربانی مادرش به سوی او آمد، به نیکی و خوشبختی بر او سلام کرد.
که زود ای پسر جان خودکن نثار
مراسرخ رو کن به روز شمار
هوش مصنوعی: ای پسر، زودتر برای من جان خود را فدای کن و در روزهای زندگی‌ات با چهره‌ای سرخ و شاداب دیده شو.
جوان جنگ می جست تاکشته گشت
تن او به خون اندر آغشته گشت
هوش مصنوعی: جوانی که به دنبال نبرد بود، در نهایت جان خود را از دست داد و بدنش به خون آغشته شد.
بیامد سوی خیمه ی مام باز
شد آن کشته ی خویش را مویه ساز
هوش مصنوعی: به سوی خیمه مادربزرگش آمد و شروع به ناله و گریه برای کشته خود کرد.
خداوند دین سبط خیرالبشر
چو دیدش به مرگ پسر مویه گر
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند به دین پسر خیرالبشر نگاه کرد و متوجه مرگ او شد، دلش به درد آمد و گریه کرد.
سوی او خرامید وبا او بگفت
که ای با غم پور گردیده جفت
هوش مصنوعی: به سمت او رفت و به او گفت: ای کسی که با غم و اندوهی عمیق مواجه شده‌ای، همراه و همدم من شده‌ای.
تورا پاک یزدان شکیبا کناد
شود مادر من زکار تو شاد
هوش مصنوعی: خداوند تو را پاک و با صبر قرار دهد و به این ترتیب، مادر من از کارهای تو خوشحال خواهد شد.
به روز جزا دربهشت برین
تو با مادرم بود خواهی قرین
هوش مصنوعی: در روز قیامت و در بهشت، تو همراه مادرم خواهی بود.
چو پیگار آن کودک آمد به سر
گشاد ایزد از باغ مینوش در
هوش مصنوعی: وقتی که کودک پای به سن بزرگ‌سالی می‌گذارد، خداوند از باغ نعمت‌های خود بر او می‌گشاید.