بخش ۵۷ - امان دادن محمد بن اشعث جناب مسلم را و نپذیرفتن آن حضرت
به مسلم خروشید کای نامدار
تو را داد سالار ما زینهار
بس است اینهمه جنگ و خون ریختن
به همکیش خویش اندر آویختن
یکی از درمهربانی در آی
وزیدر به کاخ عبیدالله آی
چو بیند رخت آورد برتو مهر
نماید همی شرمگین ازتو چهر
بدو گفت سالار نام آورا
شود راستی ازتو کی باورا؟
تو می خواهی ای حیله ساز شریر
به دستان و بندم کند دستگیر
مراتا سرآید به مردی زمان
نشاید زنامرد جستن امان
بگفت این و رزمی زنو کرد ساز
که شد شیر گردون از آن زهر ه باز
ازو پور اشعث چو دید این نبرد
شگفتی یکی حیله آغاز کرد
بخش ۵۶ - ذکر آب خواستن جناب مسلم و آب آوردن طوعه و ریختن دندانهای آن حضرت درجام آب: زبس خسته بدآن ستوده نژادبخش ۵۸ - چاه کندن دشمنان در راه جناب مسلم و دستگیر شدن آن بزرگوار: بکندش یکی چاه در رهگذر
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به مسلم خروشید کای نامدار
تو را داد سالار ما زینهار
هوش مصنوعی: به مسلم گفتند: ای شخصیت بزرگ، سالار ما به تو دستور داده است که مراقب باشی و احتیاط کنی.
بس است اینهمه جنگ و خون ریختن
به همکیش خویش اندر آویختن
هوش مصنوعی: دیگر بس است این همه جنگ و کشتن، نباید به دوستان و هممذهبهای خود آسیب رساند.
یکی از درمهربانی در آی
وزیدر به کاخ عبیدالله آی
هوش مصنوعی: به کسی که در مهربانی مشهور است، بگو که به نزد عبیدالله بیاید و در کاخ او حاضر شود.
چو بیند رخت آورد برتو مهر
نماید همی شرمگین ازتو چهر
هوش مصنوعی: وقتی که او صورتت را ببیند، به خاطر تو عشق و محبتش را نشان میدهد، اما از چهرهی تو خجالت میکشد.
بدو گفت سالار نام آورا
شود راستی ازتو کی باورا؟
هوش مصنوعی: سالار به او گفت: آیا تو واقعاً میخواهی این پیام را به درستی برسانی؟ آیا از تو میتوانم انتظار صداقت داشته باشم؟
تو می خواهی ای حیله ساز شریر
به دستان و بندم کند دستگیر
هوش مصنوعی: تو قصد داری ای فریبکار بدجنس، مرا با دستان و بندهایی که درست کردهای به دام بینداز و گرفتار کنی.
مراتا سرآید به مردی زمان
نشاید زنامرد جستن امان
هوش مصنوعی: زمانی که به پایان عمرم نزدیک شوم، از افراد شجاع و بیباک کمک نمیطلبم، چرا که نباید از مردان نالایق و بیعمل فرار کنم.
بگفت این و رزمی زنو کرد ساز
که شد شیر گردون از آن زهر ه باز
هوش مصنوعی: او این را گفت و آماده نبرد شد، سپس شیر آسمان به خاطر آن زهر، نیرومند شد.
ازو پور اشعث چو دید این نبرد
شگفتی یکی حیله آغاز کرد
هوش مصنوعی: از پسر اشعث وقتی این جنگ را مشاهده کرد، یک ترفند عجیب را شروع کرد.

الهامی کرمانشاهی