گنجور

بخش ۵۴ - فرستادن ابی زیاد

به ناوردگه چون فرازآمدند
زهر گوشه درترکتاز آمدند
نیاورد فرزانه یزدان شناس
زانبوه لشکر به دل برهراس
چو شیری ز زنجیر گشته رها
ویا همچو بگشاده کام اژدها
بدان بد سگالان پرخاشگر
ابا سرفشان تیغ شد حمله ور
به هر سو که افکند رخشان پرند
دونیمه بیفکند مرد و سمند
به ناگاه آن لشگر بد گمان
گشادند پیکان بدوی ازکمان
زبس تیر کامد به پیکر درش
چو مرغان پدید آمد از تن پرش
زهر حلقه ی جو شنش خون بجست
تن نامدارش ز پیکان بخست
زن و مرد کوفی به بام آمدند
ابر دسته های نی آتش زدند
فرو ریختند آنهمه نی زکین
ابر فرق شیر نیستان دین
گشادند ازهر طرف چنگ ها
زدندش به پیکر همی سنگ ها
سپهبد به دل درنیاورم بیم
همی کرد با تیغ مردان دونیم
یکی دون بکربن حمران به نام
به ناگه برآورد تیغ ازنیام

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به ناوردگه چون فرازآمدند
زهر گوشه درترکتاز آمدند
هوش مصنوعی: وقتی از هر سو به سمت میدان جنگ هجوم آوردند و به شدت به ما حمله کردند، در آن وضعیت مشکل و سختی قرار گرفتیم.
نیاورد فرزانه یزدان شناس
زانبوه لشکر به دل برهراس
هوش مصنوعی: فرزانه‌ای که به شناخت یزدان پرداخته، از انبوه لشکر ترسی به دل راه نداد.
چو شیری ز زنجیر گشته رها
ویا همچو بگشاده کام اژدها
هوش مصنوعی: شخصی مانند شیری است که از بند آزاد شده یا مانند اژدهایی است که دهانش باز شده و آماده است برای ظهور و قدرت نمایی.
بدان بد سگالان پرخاشگر
ابا سرفشان تیغ شد حمله ور
هوش مصنوعی: بدان که بدخواهان و دشمنان پرخاشگر با کینه و بغض به شکلی تند و جدی به حمله می‌پردازند.
به هر سو که افکند رخشان پرند
دونیمه بیفکند مرد و سمند
هوش مصنوعی: هر جا که پرنده‌ی زیبایی را ببینی، آنجا مردی شجاع و اسبی نیرومند نیز حضور دارد.
به ناگاه آن لشگر بد گمان
گشادند پیکان بدوی ازکمان
هوش مصنوعی: ناگهان آن گروه بدفکر، تیرهای زهرآلود خود را از کمان رها کردند.
زبس تیر کامد به پیکر درش
چو مرغان پدید آمد از تن پرش
هوش مصنوعی: به قدری تیرها به جسم او رسید که مانند پرندگانی که از بدن خود پرواز می‌کنند، او نیز از بدنش تیرها را احساس کرد و بیرون آمدند.
زهر حلقه ی جو شنش خون بجست
تن نامدارش ز پیکان بخست
هوش مصنوعی: زهر حلقه‌ی جو را شنیده و خون را از بدن نامدارش بیرون آورد و به خاطر پیکان، از بدنش جدا شد.
زن و مرد کوفی به بام آمدند
ابر دسته های نی آتش زدند
هوش مصنوعی: مرد و زن کوفی بر روی بام رفتند و دسته‌های نی را به آتش کشیدند.
فرو ریختند آنهمه نی زکین
ابر فرق شیر نیستان دین
هوش مصنوعی: آن همه نی‌ها که از ابر باران به زمین افتادند، نشان‌دهنده‌ی این است که دینی که به معنای واقعی‌اش در دل‌ها وجود دارد، به اندازه‌ی شیرینی و قدرت است.
گشادند ازهر طرف چنگ ها
زدندش به پیکر همی سنگ ها
هوش مصنوعی: از هر طرف به او حمله کردند و با شدت به بدنش ضربه زدند، مانند اینکه به سنگ‌ها ضربه می‌زنند.
سپهبد به دل درنیاورم بیم
همی کرد با تیغ مردان دونیم
هوش مصنوعی: من از دل خود ترسی به سپهبد نمی‌آورم، چون او با شمشیر افراد پست و حقیر تهدید می‌کند.
یکی دون بکربن حمران به نام
به ناگه برآورد تیغ ازنیام
هوش مصنوعی: یک نفر از دو نفر سرخ‌موی نیرومند به نام ناگهان شمشیرش را از غلاف بیرون آورد.