گنجور

بخش ۵۰ - آگاه شدن جناب مسلم از آمدن دشمن و سلاح نبرد پوشیدن

از آن تنگ کاشانه بر پای خاست
وزان نیک زن جوشن رزم خواست
سبک زن بر مرد با دارو برد
برفت و بیاورد ساز نبرد
دلاور دل از جان روشن گرفت
وزان پس گریبان جوشن گرفت
بدو گفت کای آهنین جوشنا
حصار تن جنگجوی منا
چو شیر خدا جنگ صفین نمود
به شمشیر آرایش دین نمود
تو بودی مرا جامه ی روز جنگ
نبود ایچ بیمت ز تیغ و خدنگ
وزان پس تو در پهنه ی نهروان
بدی سرفشان تیغ شاه از گوان
تو بودی به پیکر درم پیرهن
زهر زخم کردی مرا پاس تن
از آن دم همی تا بدین روزگار
تن آسوده گی جستی از کارزار
کنون طرفه رزمی دچار آمدت
نو آیین یکی سخت کار آمدت
درین کارزارم پرستار باش
تنم را ز هر بد نگهدار باش
مهل تا سنان راست گردد به من
ممان تا خلد نوک تیرم به تن
بگفت این و پوشید بر تن زره
ببند زره زد چو ابرو گره
تو گفتی که داوود از روش خشم
نهان گشت در جوشن تنگ خشم
به سر بر یکی خود پولاد ناب
نهاد آن بلند اختر کامیاب
سر جنگجویش نهان بر به خود
کله گوشه بر تاج خورشید سود
حمایل سپس کرد سالار نو
یکی تیغ برنده ی سر درو
تو پنداشتی در میان استوار
ز نو کرد شیر خدا ذوالفقار
سپس بر به دوش همایون فکند
چو مهر از پس کوهسار بلند
چهار آیینه بست اندر زمان
بیفکند بر دوش چاچی کمان
وزان پس پی رزم آن قوم دون
ز گنجینه ی خانه آمد برون
همی طوعه بر چهر والای او
نگه کرد آن برز و بالای او
نهان زیر لب خواند بر وی درود
به مویه گشود از دو دیده دو رود
خروشان همی گفت پیر نوان
گزندت مباد ای دلیر جوان
زنان را اگر جنگ بودی روا
هم اکنون فدا کردمی جان تو را
دری بر بدان کاخ بود استوار
ز بگشادنش رنجه مردان کار
به سر پنجه بر کندش آن صفدرا
بد انسان که حیدر در خیبرا
تو گفتی شد از بیشه شیری برون
که آلایدی چنگ و دندان به خون
علی وار آن شهسوار نبرد
ابر بد سگالان دین حمله کرد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از آن تنگ کاشانه بر پای خاست
وزان نیک زن جوشن رزم خواست
هوش مصنوعی: از آن خانه‌ی کوچک پای خود را برمی‌دارد و از آنجا از زن نیک طلب زره جنگی می‌کند.
سبک زن بر مرد با دارو برد
برفت و بیاورد ساز نبرد
هوش مصنوعی: زن با لطافت و مهارت بر مرد غلبه کرد و به همراه خود ابزاری برای جنگ به ارمغان آورد.
دلاور دل از جان روشن گرفت
وزان پس گریبان جوشن گرفت
هوش مصنوعی: شجاع دلاور با تمام وجودش به زندگی و روشنایی دل پیوست و از آن moment به بعد، برای محافظت از خود، به پوشش دفاعی رو آورد.
بدو گفت کای آهنین جوشنا
حصار تن جنگجوی منا
هوش مصنوعی: به او گفتند، ای زره‌پوش آهنین، تو حصار بدن جنگجوی من هستی.
چو شیر خدا جنگ صفین نمود
به شمشیر آرایش دین نمود
هوش مصنوعی: امام علی در جنگ صفین به میدان رفت و با شمشیرش به دفاع از دین و اصول اسلامی پرداخت.
تو بودی مرا جامه ی روز جنگ
نبود ایچ بیمت ز تیغ و خدنگ
هوش مصنوعی: تو در روز جنگ تنها به من کمک کردی و من از تیغ و تیر ترسی نداشتم.
وزان پس تو در پهنه ی نهروان
بدی سرفشان تیغ شاه از گوان
هوش مصنوعی: پس از آن، تو در میدان نهروان مانند بادی سرفراز با تیغ شاهی از گوان خواهی بود.
تو بودی به پیکر درم پیرهن
زهر زخم کردی مرا پاس تن
هوش مصنوعی: تو با لباس زخمی که بر تن من گرفتی، مرا تحت فشار و آزار قرار دادی.
از آن دم همی تا بدین روزگار
تن آسوده گی جستی از کارزار
هوش مصنوعی: از آن زمان تا به امروز، تو نتوانسته‌ای از سختی‌های جنگ و تلاش راحتی یافته و آرامش را تجربه کنی.
کنون طرفه رزمی دچار آمدت
نو آیین یکی سخت کار آمدت
هوش مصنوعی: اکنون جنگی خاص و جالب در راه است که تو با قوانین جدیدی به میدان آمده‌ای و این کار بسیار دشوار به نظر می‌رسد.
درین کارزارم پرستار باش
تنم را ز هر بد نگهدار باش
هوش مصنوعی: در این میدان جنگ، از من مراقبت کن و بدنم را از هر گونه بدی حفظ نما.
مهل تا سنان راست گردد به من
ممان تا خلد نوک تیرم به تن
هوش مصنوعی: بگذار تا نیزه‌ام به درستی تنظیم شود، و تو مانع نشو که تیرم به هدف برساند.
بگفت این و پوشید بر تن زره
ببند زره زد چو ابرو گره
هوش مصنوعی: او این سخن را گفت و زره را بر تن پوشید و زره را به دقت بست، مانند گره‌ای که بر ابرو می‌زنند.
تو گفتی که داوود از روش خشم
نهان گشت در جوشن تنگ خشم
هوش مصنوعی: تو گفتی که داوود از کینه و خشم نهان و پنهان در زره‌ای تنگ و محکم قرار گرفت.
به سر بر یکی خود پولاد ناب
نهاد آن بلند اختر کامیاب
هوش مصنوعی: در بالای سر، ستاره‌ای درخشان و موفق قرار دارد که همانند پولاد خالص است.
سر جنگجویش نهان بر به خود
کله گوشه بر تاج خورشید سود
هوش مصنوعی: این بیت به تصویری از یک جنگجوی شجاع و قدرتمند اشاره دارد، که در میدان نبرد نهان است و سر او بر بالای تاج خورشید قرار گرفته است. به نوعی، تنش و روحیه‌ی او درخشان و برجسته است، مانند نور خورشید. این تصویر نشان‌دهنده‌ی قوت و قدرت او در مبارزات است، که به رغم پنهان بودن، همچنان درخشانی و شکوهی خاص دارد.
حمایل سپس کرد سالار نو
یکی تیغ برنده ی سر درو
هوش مصنوعی: سپس سالار جدید، سلاح برنده‌ای به دوش انداخت.
تو پنداشتی در میان استوار
ز نو کرد شیر خدا ذوالفقار
هوش مصنوعی: تو فکر کردی که در میان افراد قوی و شجاع، شمشیر خداوند، ذوالفقار، دوباره به کار گرفته شده است.
سپس بر به دوش همایون فکند
چو مهر از پس کوهسار بلند
هوش مصنوعی: سپس خورشید به آرامی از پشت کوه‌های بلند طلوع کرد و نور خود را بر دوش باوقار آسمان افکند.
چهار آیینه بست اندر زمان
بیفکند بر دوش چاچی کمان
هوش مصنوعی: چهار آینه در زمان به دوش شخصی به نام چاچی کمان آویخته شده است.
وزان پس پی رزم آن قوم دون
ز گنجینه ی خانه آمد برون
هوش مصنوعی: پس از آن، به دنبال مبارزه با آن قوم پست، دارایی‌های گرانبهای خانه بیرون آورده شد.
همی طوعه بر چهر والای او
نگه کرد آن برز و بالای او
هوش مصنوعی: او با نگاهی به چهره‌ی بلند و زیبای او، به زیبایی و ارادتش توجه کرده است.
نهان زیر لب خواند بر وی درود
به مویه گشود از دو دیده دو رود
هوش مصنوعی: او به آرامی و با زبان خود به او درود گفت و از چشمانش اشک‌ها به طور آزادانه جاری شد.
خروشان همی گفت پیر نوان
گزندت مباد ای دلیر جوان
هوش مصنوعی: پیر به جوانی شجاع هشدار می‌دهد که مبادا آسیبی به تو برسد.
زنان را اگر جنگ بودی روا
هم اکنون فدا کردمی جان تو را
هوش مصنوعی: اگر وضعیت جنگی داشت، حتی الان هم جان تو را فدای زنان می‌کردم.
دری بر بدان کاخ بود استوار
ز بگشادنش رنجه مردان کار
هوش مصنوعی: در اینجا به معنای تهیه‌ی در ورودی برای یک کاخ اشاره شده است. این در، به طور محکم و استوار ساخته شده و گشودنش، برای مردان کار و تلاش، فرسایش و سختی به بار می‌آورد. به طور کلی، این عبارت به تلا‌ش‌ها و زحماتی می‌پردازد که برای ورود به یک مکان مهم و ارزشمند لازم است.
به سر پنجه بر کندش آن صفدرا
بد انسان که حیدر در خیبرا
هوش مصنوعی: آن انسان نادرستی که مانند حیدر، در خیبر با قدرت و شجاعت بر دشمنان می‌تازد، با نازکی و مهارت می‌تواند مشکلات را کنار بزند.
تو گفتی شد از بیشه شیری برون
که آلایدی چنگ و دندان به خون
هوش مصنوعی: تو گفتی که از جنگل شیر خروشان بیرون آمده است و آماده است تا با چنگ و دندان به خون بیافتد.
علی وار آن شهسوار نبرد
ابر بد سگالان دین حمله کرد
هوش مصنوعی: شجاعی مانند علی در میدان جنگ به مقابله با دشمنان دین برخاست و با تمام قدرت به آنها حمله کرد.