گنجور

بخش ۳۳ - درذکر نامه های اهل کوفه و مضمون آنها

چنین بد گزین همه نامه ها
که بودی نبشته ابا خامه ها
که شاهنشها دادگر داورا
پدر تاجدارا نیا مهترا
یزید ستمکار بیدادگر
شده تا جور بر به جای پدر
دل ما ندارد بدو مهر چند
که ناپاک خوی است و ناهوشمند
تو را بد پدر پادشاه عراق
بود زآن تو تختگاه عراق
نداریم ما پیشوایی به دین
تویی پیشوای همه راستین
نیاری گر امروز رو درعراق
نماییم فردا همه اتفاق
بر پاک پیغمبر انس و جان
زتو شکوه ها سرکنیم آن زمان
که ما را نبد رهنمایی به دین
به جز پورد ای سید المرسلین
دل ازمهر و پیوند ببرید او
همه هر چه گفتیم نشنید او
شود گر خداوند پرسشگرا
چه گویی درآن دم جواب ورا؟
قدم رنج فرما به مرز عراق
که دیگر نداریم تاب فراق
دگر آنکه ای کارفرمای دین
بهار است و سبز است یکسر زمین
زانبوه گل های با آب و رنگ
همه پهندشت فراخ است تنگ
بشو چند گاهی به ما میهمان
بزرگ است مهمان بر میزبان
چو بر خواند آن نامه ها شهریار
به بر خواند عم زاده ی نامدار

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنین بد گزین همه نامه ها
که بودی نبشته ابا خامه ها
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تو تمام نامه‌ها را به این شکل انتخاب کرده‌ای که فقط با قلم‌هایی نوشته شده‌اند که هیچ کمال و زیبایی ندارند.
که شاهنشها دادگر داورا
پدر تاجدارا نیا مهترا
هوش مصنوعی: ای پادشاه عادل و دادگر، تو پدر تاجدار و نیکوکار هستی، مانند مه که در آسمان می‌درخشد.
یزید ستمکار بیدادگر
شده تا جور بر به جای پدر
هوش مصنوعی: یزید، ستمگر و بی‌رحم، برای نشان دادن ظلم و ستم خود، همان راهی را می‌رود که پدرش در پیش گرفته بود.
دل ما ندارد بدو مهر چند
که ناپاک خوی است و ناهوشمند
هوش مصنوعی: دل ما چندان علاقه‌ای به او ندارد، زیرا او به ذات خود ناپاک و بی‌خود است.
تو را بد پدر پادشاه عراق
بود زآن تو تختگاه عراق
هوش مصنوعی: پدر تو بدی بود، پادشاه عراق، زیرا تو به تختگاه عراق تعلق داری.
نداریم ما پیشوایی به دین
تویی پیشوای همه راستین
هوش مصنوعی: ما کسی را به عنوان رهبر نداریم، جز تو که پیشوای واقعی همه هستی.
نیاری گر امروز رو درعراق
نماییم فردا همه اتفاق
هوش مصنوعی: اگر امروز در عراق به کسی کمک نکنیم، فردا همه چیز برای ما تغییر خواهد کرد.
بر پاک پیغمبر انس و جان
زتو شکوه ها سرکنیم آن زمان
هوش مصنوعی: ما در لحظه‌ای که از تو شکایت‌ها کنیم، به اوصاف پاک پیامبر، جان و دل خویش را به تو متصل می‌سازیم.
که ما را نبد رهنمایی به دین
به جز پورد ای سید المرسلین
هوش مصنوعی: ما را جز تو، ای سرور پیامبران، هیچ کسی در دین رهنما نیست.
دل ازمهر و پیوند ببرید او
همه هر چه گفتیم نشنید او
هوش مصنوعی: دل از محبت و ارتباط خود را گسست، او هیچ یک از آنچه گفتیم را نشنید.
شود گر خداوند پرسشگرا
چه گویی درآن دم جواب ورا؟
هوش مصنوعی: اگر خداوند روزی از تو سوال کند، در آن لحظه چه جوابی خواهی داد؟
قدم رنج فرما به مرز عراق
که دیگر نداریم تاب فراق
هوش مصنوعی: لطفاً زحمت سفر به مرز عراق را به خودتان بدهید، زیرا دیگر توان ادامه دوری از شما را نداریم.
دگر آنکه ای کارفرمای دین
بهار است و سبز است یکسر زمین
هوش مصنوعی: بهار فرارسیده و تمام زمین سرسبز و شکوفا شده است. ای مدیر و پیشوای دین، این زمان بهار است.
زانبوه گل های با آب و رنگ
همه پهندشت فراخ است تنگ
هوش مصنوعی: از میان گل‌های زیبا و رنگارنگ، فضا به شدت وسیع است و جا تنگ می‌شود.
بشو چند گاهی به ما میهمان
بزرگ است مهمان بر میزبان
هوش مصنوعی: بهتر است که کمی به دیدن ما بیایی، چرا که مهمانی برای ما بسیار اهمیت دارد و نوعی افتخار است.
چو بر خواند آن نامه ها شهریار
به بر خواند عم زاده ی نامدار
هوش مصنوعی: وقتی آن نامه‌ها را شهریار خواند، عم زاده مشهورش را نزد خود فراخواند.