گنجور

بخش ۲۲ - رفتن امام به بدرود قبر مادر و گفتگوی حضرت صدیقه با آن جناب

درآن تیره شب سروباغ رسول
روان شد به بدرود قبر بتول
بدان تربت ازدیده بگشاد –رود
به مادر فرستاد لختی درود
که ای مام نیک اختر مهربان
مرا پرورانده به روز و شبان
منم ناز پروده ی نوش تو
که پیوسته بودم درآغوش تو
منم آنکه چون پاک زاده ی مرا
به دامان خود شیر دادی مرا
بدان ای سر بانوان بهشت
که آواره گی شد مرا سرنوشت
من اینک برفتم تو بدرود باش
دژم ازغم نازنین رود باش
به پایان رسانید چون شه پیام
بدو آمد از قبر زهرا سلام
از آن پاک تربت صدایی شنفت
همانا بدو بانوی خلد گفت
که ای بر شکفته گل باغ من
فزودی زنو داغ برداغ من
به مینو که غم را درآن نیست بار
نمودی روان مرا سوگوار
دریغا نیم زنده در روزگار
که با کاروانت شوم رهسپار
بنالم جرس وار در قافله
هیون را بپویم ز پی مرحله
به هر منزل از دیده ی اشکبار
بشویم ز مشکینه مویت غبار
زبد پاس درهر مکانت کنم
پرستاری کودکانت کنم
نمانم که دراین ره هولناک
فتند ازشتر کودکانت به خاک
درین ره تو را ای پسندیده پور
یکی مویه پرداز باشد ضرور
که چون کشته گردی به آوردگاه
زشمشیر بیداد کوفی سپاه
بنالد به مرگت همی زار زار
بگرید به سوگت چو ابر بهار
ببندد دو روشن جهان بین تو
کشد ناوک ازجسم خونین تو
کفن درتن چاک چاکت کند
چو جان جای درجسم خاکت کند
ازآن پس که بدرود مادر نمود
شه آهنگ قبر برادر نمود

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درآن تیره شب سروباغ رسول
روان شد به بدرود قبر بتول
هوش مصنوعی: در آن شب تاریک، روح رسول به سوی وداع با قبر حضرت فاطمه (بتول) حرکت کرد.
بدان تربت ازدیده بگشاد –رود
به مادر فرستاد لختی درود
هوش مصنوعی: بدان زمین که مربوط به اوست، چشمانی گشوده می‌شود و به سوی مادر می‌فرستد پیام و سلامی کوتاه.
که ای مام نیک اختر مهربان
مرا پرورانده به روز و شبان
هوش مصنوعی: ای مادر خوب و مهربانم، تو من را در روز و شب تربیت کرده‌ای.
منم ناز پروده ی نوش تو
که پیوسته بودم درآغوش تو
هوش مصنوعی: من به خاطر محبت و لطف تو بزرگ شدم و همیشه در آغوشت بوده‌ام.
منم آنکه چون پاک زاده ی مرا
به دامان خود شیر دادی مرا
هوش مصنوعی: من آن کسی‌ام که تو به عنوان یک نوزاد پاک و بی‌گناه، مرا در آغوش خود پرورش دادی.
بدان ای سر بانوان بهشت
که آواره گی شد مرا سرنوشت
هوش مصنوعی: ای سرآمد خانم‌های بهشت، بدان که سرنوشت من باعث آواره‌گی‌ام شده است.
من اینک برفتم تو بدرود باش
دژم ازغم نازنین رود باش
هوش مصنوعی: اکنون من می‌روم، خداحافظ. تو هم از غم عزیزم دور باش و شاد زندگی کن.
به پایان رسانید چون شه پیام
بدو آمد از قبر زهرا سلام
هوش مصنوعی: پس از اینکه کار را به آخر رسانید، پیام از جانب حضرت زهرا (سلام) به او رسید.
از آن پاک تربت صدایی شنفت
همانا بدو بانوی خلد گفت
هوش مصنوعی: از آن خاک پاک صدایی به گوش رسید که همانا بانوی بهشت به او گفت.
که ای بر شکفته گل باغ من
فزودی زنو داغ برداغ من
هوش مصنوعی: ای زیبای شکوفا در باغ من، تو بیشتر از همه چیز بر آتش دل من افزوده‌ای.
به مینو که غم را درآن نیست بار
نمودی روان مرا سوگوار
هوش مصنوعی: به دنیای زیبا و بی‌غم اشاره می‌کنی که در آن هیچ نشانی از اندوه وجود ندارد، و این باعث می‌شود که قلب من پر از اندوه و ناراحتی شود.
دریغا نیم زنده در روزگار
که با کاروانت شوم رهسپار
هوش مصنوعی: ای کاش که در این دنیای پرآشوب، به اندازه‌ی نیمه‌زنده‌ای زنده باشم تا بتوانم همراه تو به سفر بروم و همسفر کاروان تو شوم.
بنالم جرس وار در قافله
هیون را بپویم ز پی مرحله
هوش مصنوعی: من با صدای زنگ به سیر و سفر ادامه می‌دهم و در پی رسیدن به مرحله‌ای جدید هستم.
به هر منزل از دیده ی اشکبار
بشویم ز مشکینه مویت غبار
هوش مصنوعی: هر جا که برویم، از اشک‌های چشم‌ت را پاک می‌کنیم و غبار موی تو را به یاد می‌آوریم.
زبد پاس درهر مکانت کنم
پرستاری کودکانت کنم
هوش مصنوعی: من در هر جایی از تو مراقبت می‌کنم و به نگهداری بچه‌هایت می‌پردازم.
نمانم که دراین ره هولناک
فتند ازشتر کودکانت به خاک
هوش مصنوعی: نمی‌خواهم در این مسیر خطرناک بمانم و امیدوارم که فرزندان تو و شترهایت به زمین نیفتند.
درین ره تو را ای پسندیده پور
یکی مویه پرداز باشد ضرور
هوش مصنوعی: در این راه، ای فرزند گرامی، لازم است که کسی به تو کمک کند و بر غم‌هایت بگوید.
که چون کشته گردی به آوردگاه
زشمشیر بیداد کوفی سپاه
هوش مصنوعی: وقتی که به میدان جنگ بروی و در برابر ظلم و بی‌عدالتی سپاه کوفی کشته شوی.
بنالد به مرگت همی زار زار
بگرید به سوگت چو ابر بهار
هوش مصنوعی: برای مرگ تو، دلش به شدت غمگین است و مانند ابر بهاری، به شدت اشک می‌ریزد.
ببندد دو روشن جهان بین تو
کشد ناوک ازجسم خونین تو
هوش مصنوعی: دو چشم روشن تو را می‌بندد و از جسم خونی تو تیر می‌کشد.
کفن درتن چاک چاکت کند
چو جان جای درجسم خاکت کند
هوش مصنوعی: زمانی که جان از بدن خارج می‌شود، به نحوی که کفن به بدن چاک می‌افتد و خاک بر تن می‌نشیند.
ازآن پس که بدرود مادر نمود
شه آهنگ قبر برادر نمود
هوش مصنوعی: بعد از خداحافظی با مادر، شاه به سمت قبر برادرش رفت.