گنجور

بخش ۲۰ - درمصمم شدن امام علیه السلام به مهاجرت از مدینه

شنیدم چو سبط رسول مجید
به ایوان برفت از سرای ولید
بدانست کآنقوم شیطان پرست
به آسانی از وی ندارند دست
به خود گفت آن به کزین سرزمین
روم تا بیاسایم از اهل کین
به غربت فزون گرچه دشواری است
بسی مرگ بهتر ازاین خواری است
پس آنگه شبی با دل دردناک
روان شد سوی تربت جد پاک
به پوزش درآن بارگاه بلند
خم آورد بالا و شد ارجمند
زتربت یکی نورشد آشکار
که خورشید ازشرم آن گشت تار
همه آفرینش پر ازنور شد
تو گفتی جهان وادی طور شد
شهنشه درآن نور مستور شد
ازآن جلوه نور علی نورشد
خود از تاب آن جلوه از هوش رفت
تو گفتی ز اندام او توش رفت
همان بیهشی در وی آمد پدید
که در طور بر پور عمران رسید
ولیکن نه این نور با آن یکی است
بگویم که این هردو را فرق چیست؟
بد آن نوری ازدوستان علی (ع)
که شد بر کلیم خدا منجلی
بد آن جلوه ی روی جان آفرین
که شد محو آن پور ضرغام دین
چو آن نور فرزند زهرا بدید
ازآن بارگه سوی مشکو چمید
اگر چه به دل راز بسیار داشت
نگفت ایچ و با وقت دیگر گذاشت
بلی محو معشوق گاه وصال
به گفتار دیگر ندارد مجال

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنیدم چو سبط رسول مجید
به ایوان برفت از سرای ولید
هوش مصنوعی: شنیدم که فرزند رسول بزرگوار به کاخ ولید رفت.
بدانست کآنقوم شیطان پرست
به آسانی از وی ندارند دست
هوش مصنوعی: او فهمید که آن مردم، که به شیطان پرستی مشغول‌اند، به سادگی نمی‌توانند از چنگال او رها شوند.
به خود گفت آن به کزین سرزمین
روم تا بیاسایم از اهل کین
هوش مصنوعی: او به خود گفت بهتر است که از این سرزمین روم بروم تا از درگیری و دشمنی‌ها دور بمانم و آرامش پیدا کنم.
به غربت فزون گرچه دشواری است
بسی مرگ بهتر ازاین خواری است
هوش مصنوعی: هرچند که در غربت مشکلات زیادی وجود دارد، اما مرگ به مراتب بهتر از این ذلت و بی‌پناهی است.
پس آنگه شبی با دل دردناک
روان شد سوی تربت جد پاک
هوش مصنوعی: یک شب، دل‌ناراحت و غمگین به سمت مزار جد پاکش روانه شد.
به پوزش درآن بارگاه بلند
خم آورد بالا و شد ارجمند
هوش مصنوعی: در آن مکان بلند، با تواضع سرش را خم کرد و به احترام، مورد احترام قرار گرفت.
زتربت یکی نورشد آشکار
که خورشید ازشرم آن گشت تار
هوش مصنوعی: از خاک یکی نور به وضوح نمایان شد که خورشید به خاطر شرم آن، تاریک گشت.
همه آفرینش پر ازنور شد
تو گفتی جهان وادی طور شد
هوش مصنوعی: تمامی خلقت پر از نور و روشنی گردید، گویی که جهان به نوعی کوه طور تبدیل شده است.
شهنشه درآن نور مستور شد
ازآن جلوه نور علی نورشد
هوش مصنوعی: سلطنت در آن نور پنهان شد و به‌دلیل آن زیبایی، نور بر نور تابیده شد.
خود از تاب آن جلوه از هوش رفت
تو گفتی ز اندام او توش رفت
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و تأثیرگذاری شخصی می‌پردازد که از تماشای جلوه‌اش کسی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و به نوعی از هوش رفته است. گوینده به وضوح می‌گوید که وقتی به آن شخص نگاه می‌کند، انگار که همه چیز را فراموش کرده و تنها تحت تاثیر زیبایی او قرار گرفته است.
همان بیهشی در وی آمد پدید
که در طور بر پور عمران رسید
هوش مصنوعی: همان بی خبری و غفلت در او ظاهر شد که در هنگام نزول وحی بر حضرت موسی، بر کوه طور، رخ داد.
ولیکن نه این نور با آن یکی است
بگویم که این هردو را فرق چیست؟
هوش مصنوعی: اما این نور با آن نور یکسان نیست. بگویم که این دو تفاوتشان چیست؟
بد آن نوری ازدوستان علی (ع)
که شد بر کلیم خدا منجلی
هوش مصنوعی: نور دوستان علی (ع) که برای کلیم خدا (حضرت موسی) ظهور کرد، بد و ناپسند است.
بد آن جلوه ی روی جان آفرین
که شد محو آن پور ضرغام دین
هوش مصنوعی: زیبایی چهره‌ی خداوندی که جان را خلق کرده، زشت است اگر آن زیبایی در سایه‌ی نیکی رفتار فرزند شیری دین محو شود و ناپدید گردد.
چو آن نور فرزند زهرا بدید
ازآن بارگه سوی مشکو چمید
هوش مصنوعی: وقتی او نور فرزند زهرا را دید، به سوی مشهد حرکت کرد.
اگر چه به دل راز بسیار داشت
نگفت ایچ و با وقت دیگر گذاشت
هوش مصنوعی: هرچند که در دلش رازهای زیادی بود، اما چیزی نگفت و تصمیم گرفت که آن را به زمان دیگری موکول کند.
بلی محو معشوق گاه وصال
به گفتار دیگر ندارد مجال
هوش مصنوعی: بله، در لحظه‌ی وصال و دیدار محبوب، دیگر فرصتی برای صحبت و حرف زدن نخواهد بود.