شمارهٔ ۳
سیاهکارتر از من کسی به دوران نیست
فزونتر از گنهم قطره های باران نیست
اگر به وهم نیاید فزونی گنهم
بدین خوشم که فزونتر ز لطف یزدان نیست
به هر چه می نگرم واله ی تو می بینم
که جلوه ی رخت از هیچ دیده پنهان نیست
درون خانه ی دل را ز نقش غیر بشوی
محل رحمت یزدان مقام شیطان نیست
از آن زمان که بدیدم بعشت عارض تو
مرا هوای گلستان و باغ و بستان نیست
عجب ز سختی دل آیدم که ز آتش عشق
بسوخت صد ره و از سوختن پشیمان نیست
همین نه ز آتش عشق تو سوخت الهامی
کجاست آنکه ازین شعله سینه بریان نیست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سیاهکارتر از من کسی به دوران نیست
فزونتر از گنهم قطره های باران نیست
هوش مصنوعی: هیچ کس در این زمان نیست که مثل من سیاهکار باشد و هیچ چیزی بیشتر از گناهان من وجود ندارد، حتی قطرههای باران.
اگر به وهم نیاید فزونی گنهم
بدین خوشم که فزونتر ز لطف یزدان نیست
هوش مصنوعی: اگر نتوانم تصور کنم گناهانم زیادتر است، خوشحالم که بیشتر از رحمت خداوند نیست.
به هر چه می نگرم واله ی تو می بینم
که جلوه ی رخت از هیچ دیده پنهان نیست
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه میکنم، زیبایی و جلوهی چهرهات را میبینم که حتی از دیدهها هم پنهان نیست.
درون خانه ی دل را ز نقش غیر بشوی
محل رحمت یزدان مقام شیطان نیست
هوش مصنوعی: در دل خود را از تصورها و تأثیرات منفی پاک کن، چرا که در جایی که رحمت خداوند باشد، جایی برای شیطان نیست.
از آن زمان که بدیدم بعشت عارض تو
مرا هوای گلستان و باغ و بستان نیست
هوش مصنوعی: از وقتی که زیبایی چهرهات را دیدم، دیگر هیچ اشتیاقی به گلستانها و باغها ندارم.
عجب ز سختی دل آیدم که ز آتش عشق
بسوخت صد ره و از سوختن پشیمان نیست
هوش مصنوعی: عجب از اینکه دل من با سختی رو به رو میشود، در حالی که به خاطر عشق، بارها دچار سوختن شدهام و از این سوختن هیچگونه پشیمانی ندارم.
همین نه ز آتش عشق تو سوخت الهامی
کجاست آنکه ازین شعله سینه بریان نیست
هوش مصنوعی: عاشقانهای در آتش عشق تو سوختم و از الهام خبری نیست، آیا کسی هست که از این شعله سینهاش سوزان نشده باشد؟