گنجور

شمارهٔ ۷ - در مولود حضرت حجت و تهنیت خلعت حسام السلطنه گوید

آشکار از پرده عیدی جان فزا دیدار کرد
کز فروغ خود جهان را مطلع انوار کرد
فرّخا ماهی کزان چون شد دو هفته تابناک
روز فیروزی چو ماه چارده رخسار کرد
از پی تعظیم این روز همایون بود اگر
ماه شعبان را معظّم ایزد دادار کرد
در چنین مه بهر نظم سلک ملک و دین پدید
حق ز دریای ولایت گوهری شهوار کرد
در چنین روزی شکُفت از باغ پیغمبر گلی
کز جمال خود همه آفاق را گلزار کرد
ماه شعبان شد ربیع خلق تا فاش اندران
مهدی موعود دیدار پیمبروار کرد
چار مام و نه پدر جستند ازین فرزند نام
کایزد او را در امامت ختم هشت و چار کرد
عید روز زادن این تا جور مولود را
خسرو صاحب قران دارای گیتی دار کرد
حیدر کرّار یار ناصرالدین شاه باد
چون چنین خدمت به پور حیدر کرّار کرد
صاحب این عید نیز آندم که فریاد ظهور
خواهدش بر لشکر منصور خود سالار کرد
بر سریر سلطنت شه را فراوان عمر باد
کز پی ترویج دین حق، فراوان کار کرد
هرچه آثار نکو در عالم است از خسروان
زان همه افزون شهنشاه جهان آثار کرد
[شد بساط صیت عزم همتش گردون نواز
وین هنر شاه سکندروار جم کردار کرد]
این سفر کامسال زی ملک فرنگستان نمود
شاه گیتی، کردگارش معجز اسفار کرد
پیش ازین هم یک سفر سوی دول فرمود شاه
این سفر را نهضت شاهانه دیگر بار کرد
نیک رفت و نیک باز آمد بدان سرعت که ماه
طیّ منزل در بروج گنبد دوّار کرد
تا که باز آرد ز بهر مملکت آثار نیک
این همه رنج گران را شه به خود هموار کرد
در غیابش عمّ راد او حسام السلطنه
ملک کرمانشاه را پردخته از اشرار کرد
چونکه باز آمد به پاداش نکوکاری روان
بهر عمّ خویش تشریفی گران مقدار کرد
مرحمتهای نهانی را شهنشاه جهان
در چنین خلعت به میر روزگار اظهار کرد
اینک از بهر تفاخر در چنین جشن برزگ
زیب پیکر میر تشریف شه قاجار کرد
وه چه تشریفی که نور گوهرآگین شمسه اش
شمس را پنهان رخ اندر جیب شام تار کرد
وه چه تشریفی که حق در کارگاه هستیش
با پرند آسمان پیوسته پود و تار کرد
راست پنداری که تشریف مَلِک بود آسمان
ور نه چون انجم پدید از گوهر شهوار کرد؟
بر چنان فرخنده تشریف چنان فرخنده میر
مردمان را جان و سر باید کنون ایثار کرد
حبذا میری کزو رایات نصر افراشته
دولت سلطان و دین احمد مختار کرد
شاه را حق داده شمشیری که رخشان جوهرش
روز هیجا خیره چشم ثابت و سیّار کرد
[کیست آن شمشیر عمّ او حسام السلطنه
کایزدش در نصرت دین قاهر کفّار کرد]
آنکه روز بار، جودش خانه ها آباد کرد
آنکه روز جنگ، خشمش باره ها هموار کرد
قلزم جوشنده نتواند چو او شد موج زن
ضیغم کوشنده نتواند چو او پیکار کرد
فخر الهامی همین بس کاین گهرهای ثمین
در چنین عیدش به مدحت هدیه ی دربار کرد
تا تواند تابش مهر سپهر و فیض ابر
گوهر از خارا عیان و گل پدید از خار کرد
جاودان فرمانروا باد آنکه رای و دست او
کار مهر تابناک و ابر گوهربار کرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آشکار از پرده عیدی جان فزا دیدار کرد
کز فروغ خود جهان را مطلع انوار کرد
هوش مصنوعی: در روز عید، زیبایی خاصی را دید که به واسطه آن، نور و روشنی در سراسر دنیا پراکنده شد و جان آدمی به زندگی و شادابی تازه‌ای دست یافت.
فرّخا ماهی کزان چون شد دو هفته تابناک
روز فیروزی چو ماه چارده رخسار کرد
هوش مصنوعی: خوشا به حال ماهی که بعد از دو هفته، مانند ماه چهارده، درخشندگی و زیبایی را به نمایش می‌گذارد و روزی شاداب و موفق را رقم می‌زند.
از پی تعظیم این روز همایون بود اگر
ماه شعبان را معظّم ایزد دادار کرد
هوش مصنوعی: اگر ماه شعبان از سوی خداوند بزرگ و محترم شناخته شده است، پس شایسته است که ما نیز در این روز بزرگ و مبارک احترام و عظمت قائل شویم.
در چنین مه بهر نظم سلک ملک و دین پدید
حق ز دریای ولایت گوهری شهوار کرد
هوش مصنوعی: در این حالت، برای برقراری نظم در نظام فرمانروایی و دیانت، حق از دریاچه‌ای از فضیلت و مقام، جواهر ارزشمندی نمایان کرد.
در چنین روزی شکُفت از باغ پیغمبر گلی
کز جمال خود همه آفاق را گلزار کرد
هوش مصنوعی: در چنین روزی، از باغ پیامبر گلی شکوفا شد که زیبایی‌اش همه جا را به گلستان تبدیل کرد.
ماه شعبان شد ربیع خلق تا فاش اندران
مهدی موعود دیدار پیمبروار کرد
هوش مصنوعی: ماه شعبان آغاز رستن و شکوفایی انسان‌هاست، به گونه‌ای که در این زمان، ظهور مهدی موعود به ملاقات پیامبران شبیه است.
چار مام و نه پدر جستند ازین فرزند نام
کایزد او را در امامت ختم هشت و چار کرد
هوش مصنوعی: چهار مادر و نه پدر، از این فرزند نامدار جستجو کردند و او را در مقام رهبری و امامت، به پایان هشت و چهار رساندند.
عید روز زادن این تا جور مولود را
خسرو صاحب قران دارای گیتی دار کرد
هوش مصنوعی: روز عید تولد، طبیعت جهان را به وجود آورنده‌ای بزرگ و با شکوه بخشید.
حیدر کرّار یار ناصرالدین شاه باد
چون چنین خدمت به پور حیدر کرّار کرد
هوش مصنوعی: حیدر کرّار، دوست ناصرالدین شاه باشد، چرا که چنین خدمتی به فرزند حیدر کرّار انجام داده است.
صاحب این عید نیز آندم که فریاد ظهور
خواهدش بر لشکر منصور خود سالار کرد
هوش مصنوعی: زمانی که صاحب این عید (امام مهدی عجل الله) ظهور خواهد کرد، لشکر خود را تحت رهبری منصور قرار خواهد داد و فریاد ظهور او به گوش خواهد رسید.
بر سریر سلطنت شه را فراوان عمر باد
کز پی ترویج دین حق، فراوان کار کرد
هوش مصنوعی: برای پادشاهی که بر تخت سلطنت نشسته، آرزوی عمر طولانی دارم، زیرا او برای ترویج دین حق و انجام کارهای نیک بسیار تلاش کرده است.
هرچه آثار نکو در عالم است از خسروان
زان همه افزون شهنشاه جهان آثار کرد
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دنیا به عنوان عمل نیک شناخته می‌شود، از کارهای نیک پادشاهان بزرگ کمتر نیست؛ زیرا شهنشاه جهان، آثار و فعالیت‌های برجسته‌ای از خود به جا گذاشته است.
[شد بساط صیت عزم همتش گردون نواز
وین هنر شاه سکندروار جم کردار کرد]
هوش مصنوعی: چنان شد که نام و کارش هم چون سکندر بزرگ در آسمان درخشید و به خاطر هنر و اراده‌اش، شهرتش را در همه جا گسترش داد.
این سفر کامسال زی ملک فرنگستان نمود
شاه گیتی، کردگارش معجز اسفار کرد
هوش مصنوعی: این سفر زیبا و کامل به سرزمین‌های فرنگی، به دستور شاه جهاندار انجام شد و خداوند معجزات بسیاری در این سفر به وجود آورد.
پیش ازین هم یک سفر سوی دول فرمود شاه
این سفر را نهضت شاهانه دیگر بار کرد
هوش مصنوعی: پیش از این، شاه سفری به سوی دولتی دیگر داشت که این سفر بار دیگر نشانه‌ای از تلاش و حرکت شاهانه او بود.
نیک رفت و نیک باز آمد بدان سرعت که ماه
طیّ منزل در بروج گنبد دوّار کرد
هوش مصنوعی: به خوبی رفت و به خوبی بازگشت، با سرعتی که ماه در مسیر خود در آسمان چرخش می‌کند.
تا که باز آرد ز بهر مملکت آثار نیک
این همه رنج گران را شه به خود هموار کرد
هوش مصنوعی: برای بهبود کشور و به دست آوردن نتایج خوب، این پادشاه تمامی مشکلات و سختی‌ها را به جان خرید و تلاش کرد.
در غیابش عمّ راد او حسام السلطنه
ملک کرمانشاه را پردخته از اشرار کرد
هوش مصنوعی: در نبود او، عمّ راد که فردی قدرتمند بود، حسام السلطنه، که پادشاه کرمانشاه بود، را از دست اشرار رها کرد و نجات داد.
چونکه باز آمد به پاداش نکوکاری روان
بهر عمّ خویش تشریفی گران مقدار کرد
هوش مصنوعی: زمانی که روح انسان به خاطر کارهای نیکش به پاداش برمی‌گردد، خداوند برای او احترامی بسیار ارزشمند در نظر می‌گیرد.
مرحمتهای نهانی را شهنشاه جهان
در چنین خلعت به میر روزگار اظهار کرد
هوش مصنوعی: خداوند متعال لطف و رحمت‌های پنهانی خود را در این دنیا به صورت جامه‌ای زیبا و ارزشمند برای فرمانروای زمان نشان داد.
اینک از بهر تفاخر در چنین جشن برزگ
زیب پیکر میر تشریف شه قاجار کرد
هوش مصنوعی: اینک به خاطر خودنمایی در این جشن بزرگ، زیبایی و قامت میر، نماینده شاه قاجار، را به نمایش گذاشت.
وه چه تشریفی که نور گوهرآگین شمسه اش
شمس را پنهان رخ اندر جیب شام تار کرد
هوش مصنوعی: چه بزرگداشتی که نور گوهرآگین او، خورشید را در تاریکی شب پنهان کرد.
وه چه تشریفی که حق در کارگاه هستیش
با پرند آسمان پیوسته پود و تار کرد
هوش مصنوعی: چه افتخاری دارد که خداوند در کارگاه وجود انسان، با کاردستی خودش، پود و تار آسمانی را به هم پیوند زده است.
راست پنداری که تشریف مَلِک بود آسمان
ور نه چون انجم پدید از گوهر شهوار کرد؟
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که پندار تو این است که مقام و عظمت پادشاهی فقط به خاطر آسمان و ستاره‌هاست، در حالی که اگر این‌گونه باشد، چرا درخشندگی ستاره‌ها از ماده‌ای فانی و کم‌ارزش حاصل شده است؟
بر چنان فرخنده تشریف چنان فرخنده میر
مردمان را جان و سر باید کنون ایثار کرد
هوش مصنوعی: بر چنین مقام و موقعیتی که خوشبخت و شاداب است، مردمان باید جان و وجود خود را فدای آن کنند.
حبذا میری کزو رایات نصر افراشته
دولت سلطان و دین احمد مختار کرد
هوش مصنوعی: ای کاش آن می را داشته باشم که با آن پرچم‌های پیروزی برپا شده و دولت و دین احمد مختار را شکوه بخشد.
شاه را حق داده شمشیری که رخشان جوهرش
روز هیجا خیره چشم ثابت و سیّار کرد
هوش مصنوعی: شاه را اختیار داده‌اند که با شمشیری درخشان، زیبایی و قدرت خود را به همگان نشان دهد و این شمشیر، مانند نوری تابان، نگاه‌ها را به خود خیره می‌کند و توجه ثابت و در حال حرکت را جلب می‌نماید.
[کیست آن شمشیر عمّ او حسام السلطنه
کایزدش در نصرت دین قاهر کفّار کرد]
هوش مصنوعی: کیست آن کسی که مثل شمشیر مؤثر و قوی است و به خاطر کمک به دین، بر دشمنان پیروز شده است؟
آنکه روز بار، جودش خانه ها آباد کرد
آنکه روز جنگ، خشمش باره ها هموار کرد
هوش مصنوعی: کسی که در روزهای برکت و وفور، بخشش و generosity او باعث آبادانی خانه‌ها شد، و در روزهای جنگ و نبرد، خشم و قدرت او باعث تسهیل و همواری مشکلات و موانع شد.
قلزم جوشنده نتواند چو او شد موج زن
ضیغم کوشنده نتواند چو او پیکار کرد
هوش مصنوعی: دریای جوشانی مانند او نمی‌تواند باشد، زمانی که او به میدان می‌رود، دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند مانند او با چالش مواجه شود.
فخر الهامی همین بس کاین گهرهای ثمین
در چنین عیدش به مدحت هدیه ی دربار کرد
هوش مصنوعی: فخر الهام همین است که این گوهرهای ارزشمند در چنین عید بزرگی به ستایش او در دربار تقدیم شد.
تا تواند تابش مهر سپهر و فیض ابر
گوهر از خارا عیان و گل پدید از خار کرد
هوش مصنوعی: تا زمانی که نور خورشید و برکت باران وجود دارد، می‌توان از سنگ سخت جواهر درست کرد و از خار، گل زیبا پدید آورد.
جاودان فرمانروا باد آنکه رای و دست او
کار مهر تابناک و ابر گوهربار کرد
هوش مصنوعی: هر که خرد و توانایی او باعث شد تا کارهای بزرگ و درخشان انجام دهد، همیشه حاکم و با اقتدار خواهد بود.