شمارهٔ ۶ - در مدح جناب امام حسن علیه السلام گوید
بهار آمد که بانگ عندلیب از هر چمن خیزد
گل شاداب از بستان چو روی یار من خیزد
خروش قمری و غوغای کبک و ناله ی صُلصُل
گهی از سرو و گاه از کوه و گاه از نارون خیزد
ز چشم ابر لؤلؤ زاید از جیب صبا عنبر
ز هامون لاله روید وز گلستان نسترن خیزد
سحرگاهان چو آید بانگ رعد از کوه، پنداری
که افغان از غم شیرین ز جان کوهکن خیزد
شمیم غالیه از جعد سنبل بر مشام آید
نسیم خلد از طرف سمن زار و دمن خیزد
ز لاله کوهساران سرخ چون کان یمن گردد
ز سبزه موج از هامون چو دریای عدن خیزد
ز سرو آخته بالا همه ناز و کشی آید
ز چشم نرگس شهلا همه سحر و فتن خیزد
برفت آندم کز آوای زغن پر بود باغ اکنون
خروش عندلیبان جای آواز زغن خیزد
ز آب آیینه سازد چون شمر در بوستان بگذر
که از آیینه ی خاطر تو را زنگ حزن خیزد
شکوفه در کنار مادر شاخ ار نکو بینی
بود طفلی که از نوشین لبش بوی لبن خیزد
سحاب اکنون ز لاله در چمن زرین بساط آرد
حباب ایدون ز روی آب چون سیمین مجن خیزد
ز گنج باغ گوناگون گهر پیدا شود گویی
چنین بخشندگی از جود سبط مؤتمن خیزد
نخستین پور زهرا مصطفی را دو بهین نایب
حسن کز حسن او در دهر هر وجه حسن خیزد
بجز واجب نبینی در میان چیز دگر ای دل
اگر این پرده ی امکانی از وجه حسن خیزد
اگر فرمان دهد بر کوه تا بر آسمان پرّد
ز جا کوه گران مانند سیل خانه کن خیزد
نماید بر وثن گر سیمگون چهر دل آرا را
صمد گویان ز جای خویشتن زرین وثن خیزد
اگر فرمان دهد از بهر قتل بت پرستان او
وثن از جا برای کشتن خیل شمن خیزد
شهاب ثاقب یزدانی آن کز ناوک خشمش
خروِش اَلاَمان هر دم ز جان اهرمن خیزد
به عونش گر کند روباه با شیر ژیان کوشش
صدا از مهره ی پشت هژبر پیلتن خیزد
منه فرق از علی او را دو بینی ز احولی باشد
یکی باشد کز و گه مصطفی گه ممتحن خیزد
بود زو سرخ رو ختم الرسل در عرصه ی محشر
اگرچه سبز نور از تاب زهرش از بدن خیزد
برای دین پیغمبر رواج و رونق فرّی
که از حرب حسینی خاست از صلح حسن خیزد
دریغ از آن زمان کان دو برادر در صف محشر
خرامند و خروش از مصطفی و بوالحسن خیزد
یکی از تربت پرنور با خضرا ثیاب آید
یکی چون لاله ی شاداب با خونین کفن خیزد
بغیر از دور ظلم و کینه ی فرزند بوسفیان
شنیدستی ز کس بانگ غریبی در وطن خیزد
شمارهٔ ۵ - در تهنیت عید غدیر گوید: ساقیا می ده که می جان است گویی نیست هستشمارهٔ ۷ - در مولود حضرت حجت و تهنیت خلعت حسام السلطنه گوید: آشکار از پرده عیدی جان فزا دیدار کرد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بهار آمد که بانگ عندلیب از هر چمن خیزد
گل شاداب از بستان چو روی یار من خیزد
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده و صدای خوش پرندهای به نام عندلیب از هر باغ و چمنی به گوش میرسد. گلهای زیبا و شاداب از بستانها میرویند و شادابی و طراوتی شبیه به روی محبوب من به وجود میآورند.
خروش قمری و غوغای کبک و ناله ی صُلصُل
گهی از سرو و گاه از کوه و گاه از نارون خیزد
هوش مصنوعی: صدای قمری و عوعوی کبک و نالهی پرندهها گهگاه از درخت سرو و گاه از کوه و گهگاه از درخت نارون بلند میشود.
ز چشم ابر لؤلؤ زاید از جیب صبا عنبر
ز هامون لاله روید وز گلستان نسترن خیزد
هوش مصنوعی: از چشمان ابر، مرواریدها به وجود میآید و از دامن باد، عطر خوشی منتشر میشود. از هامون، گلهای لاله میروید و از گلستان، نسترنهای زیبا بلند میشوند.
سحرگاهان چو آید بانگ رعد از کوه، پنداری
که افغان از غم شیرین ز جان کوهکن خیزد
هوش مصنوعی: صبحگاهان وقتی صدای رعد از کوه به گوش میرسد، احساس میکنی که گویی کوهکن در حال افشای غم و اندوهی عمیق است.
شمیم غالیه از جعد سنبل بر مشام آید
نسیم خلد از طرف سمن زار و دمن خیزد
هوش مصنوعی: عطر خوش گل سنبل مانند باد ملایمی به مشام میرسد و نسیم بهشتی از سمت باغ سمن و گلها وزیدن میگیرد.
ز لاله کوهساران سرخ چون کان یمن گردد
ز سبزه موج از هامون چو دریای عدن خیزد
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیباییهای طبیعی اشاره دارد. او میگوید که لالههای سرخ در کوهها مانند ثروت و زیباییهای یمن میدرخشند و سبزههای موجود در هامون همچون امواج دریای عدن سر میزنند. در واقع، شاعر با این توصیف، به جذابیت و شکوه طبیعت ایران اشاره کرده و نشان میدهد که چگونه زیباییهای طبیعی به مراتب بهشتگونه هستند.
ز سرو آخته بالا همه ناز و کشی آید
ز چشم نرگس شهلا همه سحر و فتن خیزد
هوش مصنوعی: از قامت بلند سرو همه ناز و زیبایی به چشم میآید و از چشمهای نرگس با زیبایی خاص، همه جادو و فریبندگی ساطع میشود.
برفت آندم کز آوای زغن پر بود باغ اکنون
خروش عندلیبان جای آواز زغن خیزد
هوش مصنوعی: آن زمان که باغ پر از صدای زغن بود، اکنون صدای عندلیبان به گوش میرسد. صدای زغن دیگر وجود ندارد و حالا آواز زیبای پرندگان دیگر به گوش میرسد.
ز آب آیینه سازد چون شمر در بوستان بگذر
که از آیینه ی خاطر تو را زنگ حزن خیزد
هوش مصنوعی: از آب، آیینهای میسازد و در بوستان از روی آن بگذر، چون به خاطر تو، غم و اندوه برمیخیزد.
شکوفه در کنار مادر شاخ ار نکو بینی
بود طفلی که از نوشین لبش بوی لبن خیزد
هوش مصنوعی: اگر شکوفه را در کنار درخت زیبا ببینی، مانند کودکی است که از لبهایش بوی شیرین لبن به مشام میرسد.
سحاب اکنون ز لاله در چمن زرین بساط آرد
حباب ایدون ز روی آب چون سیمین مجن خیزد
هوش مصنوعی: ابرها اکنون با گلهای لاله در چمنزاری پرنور، حبابهایی به وجود میآورند و این حبابها از روی آب مانند مجنونی با چهرهای نقرهای به بالا میآیند.
ز گنج باغ گوناگون گهر پیدا شود گویی
چنین بخشندگی از جود سبط مؤتمن خیزد
هوش مصنوعی: از گنجینهی باغ رنگارنگ، جواهرات نمایان میشوند، گویی چنین بخشش و سخاوتی از خیرخواهی نسل پاک نژاد برمیآید.
نخستین پور زهرا مصطفی را دو بهین نایب
حسن کز حسن او در دهر هر وجه حسن خیزد
هوش مصنوعی: نخستین فرزند زهرا، یعنی حسن، در واقع نمایندهای از ویژگیهای نیکوی اوست و از حسن او در دنیا هر نوع زیبایی و خوبی سرچشمه میگیرد.
بجز واجب نبینی در میان چیز دگر ای دل
اگر این پرده ی امکانی از وجه حسن خیزد
هوش مصنوعی: ای دل، جز چیزهای واجب را نبین؛ اگر این پردهی ممکنات از جلوهی زیبایی برمیخیزد.
اگر فرمان دهد بر کوه تا بر آسمان پرّد
ز جا کوه گران مانند سیل خانه کن خیزد
هوش مصنوعی: اگر کوه به او اجازه دهد، میتواند به اندازهای بالا برود که تا آسمان برسد. حتی اگر کوه محکم و سنگین باشد، به مانند سیلابی که همه چیز را زیر و رو میکند، از جا بلند میشود.
نماید بر وثن گر سیمگون چهر دل آرا را
صمد گویان ز جای خویشتن زرین وثن خیزد
هوش مصنوعی: اگر چهره زیبا و دلربایی چون سیم بر بت بزند، افرادی که خود را خدا مینامند از جایگاه خود برخاسته و به سمت آن بت زرین میروند.
اگر فرمان دهد از بهر قتل بت پرستان او
وثن از جا برای کشتن خیل شمن خیزد
هوش مصنوعی: اگر فرمان بدهند که بتپرستان را بکشند، آنجا از جایش خواهد خیزید تا گروهی از جادوگران را نابود کند.
شهاب ثاقب یزدانی آن کز ناوک خشمش
خروِش اَلاَمان هر دم ز جان اهرمن خیزد
هوش مصنوعی: شهابِ درخشان و مقدس یزدان که از تیر خشمش همواره فریاد و ناله برمیآید، هر لحظه از جان موجودات اهریمنی برمیخیزد.
به عونش گر کند روباه با شیر ژیان کوشش
صدا از مهره ی پشت هژبر پیلتن خیزد
هوش مصنوعی: اگر روباه به کمک شیر قوی بیفتد، تلاش و صدای او از قدرت و توانایی بزرگش ناشی میشود.
منه فرق از علی او را دو بینی ز احولی باشد
یکی باشد کز و گه مصطفی گه ممتحن خیزد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که علی را از خود جدا ندانیم و او را تنها به عنوان یک شخصیت خاص ننگریم. او از جهات مختلفی ظهور میکند و همچون پیامبر و یا در زمان آزمایش و سختیها میتواند حضور یابد. به عبارت دیگر، علی یکی است و تفاوتی میان جنبههای مختلف او وجود ندارد.
بود زو سرخ رو ختم الرسل در عرصه ی محشر
اگرچه سبز نور از تاب زهرش از بدن خیزد
هوش مصنوعی: در روز رستاخیز، چهرهی سرخ پیامبر خاتم در میان مردم نمایان است، حتی اگر نور سبز و درخشان او از اثر زهر به وجود آمده باشد.
برای دین پیغمبر رواج و رونق فرّی
که از حرب حسینی خاست از صلح حسن خیزد
هوش مصنوعی: برای گسترش و رونق دین پیامبر، نور و تاثیر روحانی که از جنگ حسین به دست آمد، از صلح حسن سرچشمه میگیرد.
دریغ از آن زمان کان دو برادر در صف محشر
خرامند و خروش از مصطفی و بوالحسن خیزد
هوش مصنوعی: متأسفانه، در آن زمان که دو برادر در روز قیامت با آرامش قدم میزنند، صدای پرشور پیامبر و امام اول بلند میشود.
یکی از تربت پرنور با خضرا ثیاب آید
یکی چون لاله ی شاداب با خونین کفن خیزد
هوش مصنوعی: یکی از خاکهای پاک و روشن با لباس سبز به زمین میآید، و دیگری مانند لالهی شاداب با کفن خونین برمی خیزد.
بغیر از دور ظلم و کینه ی فرزند بوسفیان
شنیدستی ز کس بانگ غریبی در وطن خیزد
هوش مصنوعی: به جز ظلم و کینهورزی که از فرزند بوسفیان به گوش میرسد، آیا از کسی صدای غریبی در سرزمین خود شنیدهای؟