گنجور

شمارهٔ ۲

فراز آمد یکی عید همایون اهل ایمان را
که در او پاک یزدان کرد پیدا راز پنهان را
به مردم خواست تا خود را نماید ایزد داور
نقاب افکند از چهر دل آرا شیر یزدان را
امیرالمؤمنین یعسوب دین وجه الله باقی
که ذاتش گشت باعث از ازل ایجاد امکان را
لسان الله که اندر بطن مادر بهر پیغمبر
تلاوت کرد از سر تا به پا آیات قرآن را
نکردی نوح گر مهر علی را لنگر کشتی
بدو دریای آتش کردی ایزد موج طوفان را
نبودی عصمتش گر یاور صدیق پیغمبر
به لوث معصیت آلوده کردی پاک دامان را
نکردی گر چراغ دل ز مهر مرتضی روشن
نبودی آن ید بیضاد به معجز پور عمران را
به زیر طوبی مهرش خلیل ار جا نمی کردی
کجا در آتش نمرود دیدی آن گلستان را؟
اگر نقش نگین خود نکردی نام نیکش را
نمی بودی به گیتی آن همه حشمت سلیمان را
نبودی نور او گر هادی خضر نبی هرگز
نمی دیدی جهان بینش به ظلمت آب حیوان را
نمی بودی اگر سر پنجه ی قهر یداللهی
شکستی استخوان بر تن به نیرو شیر سلمان را
سرشت از آب مهر این شهنشه ایزد داور
ز فیض خویش خاک پاک زین العابدین جان را
ببین با چشم معنی صورتش را گر نمی خواهی
که بینی صحن گلزار ارم یا باغ رضوان را
زهی قادر زهی صانع خداوندی که امر او
به مشتی استخوان جا داده یک عالم دل و جان را
ز رشک دست زرپاشش بنالد روز و شب دریا
که او چون ریگ پندارد عقود درّ و مرجان را
ز روی این پسر روشن کند بینای بی دیده
جهانبین حسام الملک فرّخ میر تومان را
ببین ابر کفش را چون بود بر کوهه ی یکران
ندیدستی اگر اندر فراز کوه عمّان را
کفش را خواند عقل از خام طبعی ابر نیسانی
کجا نسبت بود با دست رادش ابر نیسان را
به یکره بذل کردی گر دمی دادی به دست او
خداوند جهانبان حاصل این هر دو کیهان را
الا ای برج حشمت را درخشان نیّر اعظم
که رای روشنت بخشد ضیا مهر درخشان را
همی تا بیند از روح القدس تأیید الهامی
قرین باشی تو تأیید خداوند جهانبان را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فراز آمد یکی عید همایون اهل ایمان را
که در او پاک یزدان کرد پیدا راز پنهان را
هوش مصنوعی: یک عید بزرگ و با عظمت برای اهل ایمان فرارسیده است که در این روز، رازهای پنهان خداوند به روشنی آشکار می‌شود.
به مردم خواست تا خود را نماید ایزد داور
نقاب افکند از چهر دل آرا شیر یزدان را
هوش مصنوعی: خداوند از مردم خواست تا خود را نشان دهد، و به همین خاطر پرده از چهره دل‌نواز شیر یزدان برداشت.
امیرالمؤمنین یعسوب دین وجه الله باقی
که ذاتش گشت باعث از ازل ایجاد امکان را
هوش مصنوعی: امیرالمؤمنین، پیشوای مؤمنان و راهنمای دین، نمایانگر حقیقت خداوند است و وجود او در ازل سبب پیدایش امکان‌ها و حقیقت‌ها گشته است.
لسان الله که اندر بطن مادر بهر پیغمبر
تلاوت کرد از سر تا به پا آیات قرآن را
هوش مصنوعی: زبان خداوند که در شکم مادر، به خاطر پیامبر آیات قرآن را از سر تا پا خواند.
نکردی نوح گر مهر علی را لنگر کشتی
بدو دریای آتش کردی ایزد موج طوفان را
هوش مصنوعی: اگر نوح مهر علی را به عنوان لنگر کشتی خود قرار می‌داد، خداوند موج‌های طوفان را به دریای آتش تبدیل می‌کرد.
نبودی عصمتش گر یاور صدیق پیغمبر
به لوث معصیت آلوده کردی پاک دامان را
هوش مصنوعی: اگر پناهگاه بی‌نظیر او، پیامبر راستگوی ما، وجود نداشت، تو با گناهانت طهارت و پاکدامنی او را غبارآلود می‌کردی.
نکردی گر چراغ دل ز مهر مرتضی روشن
نبودی آن ید بیضاد به معجز پور عمران را
هوش مصنوعی: اگر دل تو با محبت علی روشن نبود، آن معجزه‌ی دست حضرت موسی نیز وجود نداشت.
به زیر طوبی مهرش خلیل ار جا نمی کردی
کجا در آتش نمرود دیدی آن گلستان را؟
هوش مصنوعی: اگر تو در زیر درخت طوبی، جای خلیل را نمی‌گذاشتی، پس چطور می‌توانستی آن گلستان را که نمرود در آتش دید، مشاهده کنی؟
اگر نقش نگین خود نکردی نام نیکش را
نمی بودی به گیتی آن همه حشمت سلیمان را
هوش مصنوعی: اگر نام نیکی برای خود به جا نمی‌گذاشتی، حتی با وجود همه‌ی قدرت و ثروت سلیمان، در این دنیا ارزشی نداشتی.
نبودی نور او گر هادی خضر نبی هرگز
نمی دیدی جهان بینش به ظلمت آب حیوان را
هوش مصنوعی: اگر نور خدا نبود، حتی هادی بزرگ همچون خضر نبی نیز هرگز جهان را با بینش درست نمی‌دید و در دل تاریکی آب حیات نمی‌توانست راهی پیدا کند.
نمی بودی اگر سر پنجه ی قهر یداللهی
شکستی استخوان بر تن به نیرو شیر سلمان را
هوش مصنوعی: اگر قدرت و قهر خداوندی نبود، تو هرگز وجود نداشتی و استخوان‌هات به شدت زیر فشار می‌شکست، مانند قدرت شیر سرسخت سلمان.
سرشت از آب مهر این شهنشه ایزد داور
ز فیض خویش خاک پاک زین العابدین جان را
هوش مصنوعی: آب مهر و محبت خدایی که داور است، سرشت این شاه بزرگ را شکل داده است. از نعمت وجود او، زمین پاک و مقدس زین‌العابدین، جان انسان را دریافت کرده است.
ببین با چشم معنی صورتش را گر نمی خواهی
که بینی صحن گلزار ارم یا باغ رضوان را
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی زیبایی واقعی او را درک کنی، با دل و چشم معنوی به او نگاه کن. در غیر این صورت، هرگز نخواهی توانست زیبایی‌های واقعی مانند گلزار ارم یا باغ رضوان را ببینی.
زهی قادر زهی صانع خداوندی که امر او
به مشتی استخوان جا داده یک عالم دل و جان را
هوش مصنوعی: خداوندی که توانایی و آفرینشگری‌اش برای یک مشت استخوان، دل و جان تمامی موجودات را در بر گرفته است.
ز رشک دست زرپاشش بنالد روز و شب دریا
که او چون ریگ پندارد عقود درّ و مرجان را
هوش مصنوعی: دریا به خاطر حسادت از طلای دست زرپاش او دائماً شکایت می‌کند، زیرا او مانند ریگ، مرواریدها و مرجان‌ها را بی‌ارزش می‌داند.
ز روی این پسر روشن کند بینای بی دیده
جهانبین حسام الملک فرّخ میر تومان را
هوش مصنوعی: این پسر با چهره‌اش نور را آشکار می‌کند و کسی که هیچ‌گاه با دیده خود ندیده، به خاطر روشن‌فکری‌اش به دیدن جهان نائل می‌شود. حسام‌الملک فرخ، میر تومان را به یاد می‌آورد.
ببین ابر کفش را چون بود بر کوهه ی یکران
ندیدستی اگر اندر فراز کوه عمّان را
هوش مصنوعی: ببین چطور ابر به صورت کفش بر قله یک کوه قرار گرفته است، آیا تا به حال آن را ندیده‌ای؟ اگر از بالای کوه عمان نگاه کنی، این منظره را مشاهده خواهی کرد.
کفش را خواند عقل از خام طبعی ابر نیسانی
کجا نسبت بود با دست رادش ابر نیسان را
هوش مصنوعی: عقل به شما می‌گوید که در انتخاب و تصمیم‌گیری دقت کنید، زیرا هر چیز به خودی خود درک نمی‌شود و نمی‌توان به سادگی نسبت‌ها را تعیین کرد. در حقیقیت، باید با تفکر و احتیاط بیشتری به امور نگاه کرد و از ناپختگی و بی‌تجربگی دوری کرد.
به یکره بذل کردی گر دمی دادی به دست او
خداوند جهانبان حاصل این هر دو کیهان را
هوش مصنوعی: اگر تو در یک لحظه بخشنده باشی و فرصتی در اختیار او قرار دهی، خداوند جهان به خاطر این عمل، به تو نعمت‌های هر دو دنیا را عطا خواهد کرد.
الا ای برج حشمت را درخشان نیّر اعظم
که رای روشنت بخشد ضیا مهر درخشان را
هوش مصنوعی: ای برج بزرگ و پر زرق و برق، که با نور خود، روشنی و گرمای خورشید را به ما می‌بخشی.
همی تا بیند از روح القدس تأیید الهامی
قرین باشی تو تأیید خداوند جهانبان را
هوش مصنوعی: تا زمانی که از روح القدس الهامی را ببینی، تو نیز در حاشیه تأیید خداوندی هستی که جهان را اداره می‌کند.