گنجور

شمارهٔ ١٠ - مستزاد

با جمع بتان صحبت سنگین چه خوش آید
در گلشن زیبا
در کاسه زر باده رنگین چه خوش آید
همچون گل رعنا
گر یار ز رخ پرده بر انداخته باشد
از غایت لطفش
جان باختن از عاشق مسکین چه خوش آید
در وقت تماشا
دیدن بجمالی که بهست از گل صد برگ
از روی لطافت
با لاله و نسرین و ریاحین چه خوش آید
در جانب صحرا
لعل لب دلدار شرابیست فرحبخش
در میکده عشق
بیهوش از آن شربت شیرین چه خوش آید
بی ساغر صهبا
چون مردمک دیده من خال رخ یار
آن نقطه جانم
در حلقه آنطره مشکین چه خوش آید
و آن مایه سودا
قطرات سرشکی که سحر دیده ما ریخت
از عین ندامت
پرتو زده بر چرخ چو پروین چه خوش آید
در عالم بالا
گر یار کند ناز کشد ابن یمین را
از تندی خوی اش
و آنهم چه نکو باشد اینهم چه خوش آید
زان شوخ دلارا

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با جمع بتان صحبت سنگین چه خوش آید
در گلشن زیبا
هوش مصنوعی: صحبت کردن با افراد زیبا و دلربا در مکانی خوش چشم و دل‌فریب چقدر لذت‌بخش و دلنشین است.
در کاسه زر باده رنگین چه خوش آید
همچون گل رعنا
هوش مصنوعی: در ظرف زیبا و طلایی، شرابی خوش‌رنگ چقدر لذت‌بخش است، مانند گلی زیبا و دل‌فریب.
گر یار ز رخ پرده بر انداخته باشد
از غایت لطفش
هوش مصنوعی: اگر دوست با مهربانی صورتش را از پشت پرده برگردانده باشد...
جان باختن از عاشق مسکین چه خوش آید
در وقت تماشا
هوش مصنوعی: مرگ عاشق بیچاره در لحظه‌های مشاهده و تماشا چقدر زیباست.
دیدن بجمالی که بهست از گل صد برگ
از روی لطافت
هوش مصنوعی: دیدن زیبایی که از گل صد برگ بهتر است به خاطر نرمی و لطافت آن.
با لاله و نسرین و ریاحین چه خوش آید
در جانب صحرا
هوش مصنوعی: در کنار گل‌های زیبا و خوشبو مانند لاله، نسرین و ریاحین، سرزمین صحرا چه تصویری دل‌انگیز و جذابی خواهد داشت.
لعل لب دلدار شرابیست فرحبخش
در میکده عشق
هوش مصنوعی: نگاه کردن به لبان معشوق، مانند نوشیدنی‌ای خوش‌طعم و دل‌چسب است که در میخانه عشق به انسان نشاط و سرزندگی می‌بخشد.
بیهوش از آن شربت شیرین چه خوش آید
بی ساغر صهبا
هوش مصنوعی: آدمی که از نوشیدن شربت شیرین مست شده، چه لذتی می‌برد اگر بدون جام شراب باشد.
چون مردمک دیده من خال رخ یار
آن نقطه جانم
هوش مصنوعی: چشم من به هاله چهره محبوبم همچون نقطه‌ای است که جان من به آن وابسته است.
در حلقه آنطره مشکین چه خوش آید
و آن مایه سودا
هوش مصنوعی: در میان حلقه‌ای از موهای خوشبو، چه لذتی دارد و آن احساس خاصی که به انسان دست می‌دهد.
قطرات سرشکی که سحر دیده ما ریخت
از عین ندامت
هوش مصنوعی: درخشش اشک‌هایی که در صبحگاه بر چهره ما نشسته، به خاطر حسرت و پشیمانی است که احساس می‌کنیم.
پرتو زده بر چرخ چو پروین چه خوش آید
در عالم بالا
هوش مصنوعی: نور و روشنایی که از ستارگان می‌تابد، در آسمان بالا به زیبایی و دلنشینی جلوه می‌دهد.
گر یار کند ناز کشد ابن یمین را
از تندی خوی اش
هوش مصنوعی: اگر محبوب با محبت و ناز از من پذیرایی کند، ابن یمین به خاطر خوی تندش نمی‌تواند به خوبی رفتار کند.
و آنهم چه نکو باشد اینهم چه خوش آید
زان شوخ دلارا
هوش مصنوعی: این هم چه خوبی دارد و چقدر این موضوع برای آن دل شاد و خوشحال جذاب است.