شمارهٔ ۹ - وفات سلطان ابوسعید و جلوس ارپه خان
چون گذشت از سال هجرت هفتصد با سی و شش
از ربیع آخرین هم سیزده بگذشته بود
در قرا باغ از سر سلطان عالم بوسعید
دست تقدیر الهی افسر شاهی ربود
بر سریر شهریاری بعد ازو در ملک و دین
شاه عادل ارپه خان صد زیب و صد زینت فزود
باد پای ارپه خان اندر رکاب سروری
دیر سال ار بوسعید از وی عنان برتافت زود
شمارهٔ ۸ - وفات خواجه علاءالدین: هفتصد سال و سه و بیست ز هجرت رفتهشمارهٔ ۱۰ - وفات جلال الدین منصور علی: رفته بود از سال هجرت هفتصد با سی و هشت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون گذشت از سال هجرت هفتصد با سی و شش
از ربیع آخرین هم سیزده بگذشته بود
هوش مصنوعی: پس از گذشت هفتصد و سی و شش سال از هجرت و همچنین سیزده سال از آخرین ماه ربیع، زمانی به پیش میرفت.
در قرا باغ از سر سلطان عالم بوسعید
دست تقدیر الهی افسر شاهی ربود
هوش مصنوعی: در باغی که در آن بوسعید به سر میبرد، تقدیر الهی تاج و تخت سلطنت را از سر سلطان جهان گرفت.
بر سریر شهریاری بعد ازو در ملک و دین
شاه عادل ارپه خان صد زیب و صد زینت فزود
هوش مصنوعی: پس از او، بر تخت سلطنت، شاه عادل با زیباییها و زینتهای بسیار در ملک و دین، به یاری خداوندگار ادامه خواهد داد.
باد پای ارپه خان اندر رکاب سروری
دیر سال ار بوسعید از وی عنان برتافت زود
هوش مصنوعی: باد پای اسب ارپه خان در خدمت سلطان دیرینه اربوسعید به سرعت از دست او رها شد.