شمارهٔ ٢ - غزل
فلک با ما سر یاری ندارد
بجز میل دلا زاری ندارد
ز پهلوی من این گردون بیمهر
جز آهنگ جگر خواری ندارد
چه بیدادست یا رب چرخ گردان
که کاری جز ستمکاری ندارد
دلم از وی چو زلف و چشم خوبان
بجز تشویش و بیماری ندارد
بود در نظم کارم بس گرانجان
اگر چه جز سبکساری ندارد
ازان چون ابر گریانم که چون رعد
دلم جز ناله و زاری ندارد
گرانجانی بختم بین که از وی
خرد امید بیداری ندارد
دلا آخر ز گردون چند پرسی
که بر دردم دوا داری ندارد
فلک را هیچ اگر آزرم باشد
عزیزانرا بدین خواری ندارد
ز هجر دوستان ابن یمین را
به دشمنکامی و زاری ندارد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فلک با ما سر یاری ندارد
بجز میل دلا زاری ندارد
هوش مصنوعی: آسمان و سرنوشت با ما همکاری نمیکنند و جز عشق و دلباختگی در دلمان هیچ کس را نداریم.
ز پهلوی من این گردون بیمهر
جز آهنگ جگر خواری ندارد
هوش مصنوعی: این کائنات بیرحم جز درد و رنج چیزی برای من ندارد و فقط به غم و اندوه دلخوشی میدهد.
چه بیدادست یا رب چرخ گردان
که کاری جز ستمکاری ندارد
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، چه ناعدالتی است که این دنیا، تنها به ستم و ظلم مشغول است.
دلم از وی چو زلف و چشم خوبان
بجز تشویش و بیماری ندارد
هوش مصنوعی: دل من مانند مو و چشمان زیبا، جز درد و نگرانی از او چیز دیگری ندارد.
بود در نظم کارم بس گرانجان
اگر چه جز سبکساری ندارد
هوش مصنوعی: در کارم سختیهای زیادی وجود داشت، هرچند که به نظر میرسد جز سبکی و راحتی، چیز دیگری ندارد.
ازان چون ابر گریانم که چون رعد
دلم جز ناله و زاری ندارد
هوش مصنوعی: من مانند ابری که میبارد، گریانم و دل راستم فقط ناله و افسوس دارد، همچون رعدی که صدایش در دل تاریکی میپیچد و هیچ چیز دیگری جز اندوه و زاری نمیآورد.
گرانجانی بختم بین که از وی
خرد امید بیداری ندارد
هوش مصنوعی: بخت من چنان سنگین و غمانگیز است که از آن هیچ امیدی برای بیداری و تغییر در زندگی ندارم.
دلا آخر ز گردون چند پرسی
که بر دردم دوا داری ندارد
هوش مصنوعی: ای دل، چرا از آسمان و دنیا سوال میکنی؟ آیا درمانی برای دردهای من داری؟ از اینجا میفهمیم که هیچ دکتری برای درد من وجود ندارد.
فلک را هیچ اگر آزرم باشد
عزیزانرا بدین خواری ندارد
هوش مصنوعی: اگر آسمان هم کمی شرم داشته باشد، اما عزیزان را با این بیاحترامی نمیبیند.
ز هجر دوستان ابن یمین را
به دشمنکامی و زاری ندارد
هوش مصنوعی: ابن یمین از دوری دوستان خود رنج و ناراحتی ندارد و به بدخواهی و غم دچار نیست.
حاشیه ها
1403/08/07 21:11
محمد مهدی
با سلام
چرا این غزل در بخش مثنویات می باشد؟