گنجور

شمارهٔ ٨٨

با فلک دوش بخلوت گله ئی میکردم
که مرا از کرم تو سبب حرمان چیست
اینهمه جور تو با مردم فاضل ز چه خاست
وینهمه فضل تو با جاهل و با نادان چیست
فلکم گفت که ایخسرو اقلیم هنر
هست معهود چو این مشغله و افغان چیست
در زوایای فلک چشم بصیرت بگشای
با همه فضل برون آر که بی نقصان چیست
گر کنی دعوی همت بجهان ابن یمین
همچو دو نان سخن جامه و ذکر نان چیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با فلک دوش بخلوت گله ئی میکردم
که مرا از کرم تو سبب حرمان چیست
هوش مصنوعی: من با آسمان در تنهایی گله‌ای داشتم که چرا از بخشندگی تو، به من محرومیت رسیده است.
اینهمه جور تو با مردم فاضل ز چه خاست
وینهمه فضل تو با جاهل و با نادان چیست
هوش مصنوعی: چرا تو این همه بدرفتاری با انسان‌های فاضل و فرهیخته داری، و این همه درخشش و فضیلت تو در برابر نادانان و جاهلان چیست؟
فلکم گفت که ایخسرو اقلیم هنر
هست معهود چو این مشغله و افغان چیست
هوش مصنوعی: فلکم می‌گوید که ای خسرو، سرزمین هنر همیشه چنین است، پس چرا این شکا و ناله وجود دارد؟
در زوایای فلک چشم بصیرت بگشای
با همه فضل برون آر که بی نقصان چیست
هوش مصنوعی: در گوشه‌های آسمان با دقت و بینش خود نگاهی عمیق بیفکن، و با تمام دانش و مهارت خود، حقیقت را نمایان کن که چه چیزی کامل و بی‌عیب است.
گر کنی دعوی همت بجهان ابن یمین
همچو دو نان سخن جامه و ذکر نان چیست
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا ادعای والایی و بزرگی کنی، همچون ابن یمین، سخن تو ارزشمند و شایسته خواهد بود، اما در نهایت آنچه که مهم است و از آن بهره می‌بری، یاد و ذکر نان است.