گنجور

شمارهٔ ٧٢۵

سحرگه که در گوش گردون فتاد
خروش خروس و نوای چکاو
روان شد چو زر موکب شیخ عهد
رهی نا روا ماند مانند چاو
گذشتم بناکام از آن بحر جود
روان بر دو رخ از دو چشمم دو ناو
من از ابر جودش طمع داشتم
که چون گل کنم کیسه پر زر ساو
ولی در قمار هوا داریش
مرا گشت الحق درین دور داو
ببختش مسیح و فریدون شدم
بخر رفتم و باز گشتم بگاو

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سحرگه که در گوش گردون فتاد
خروش خروس و نوای چکاو
هوش مصنوعی: در صبحگاهی که صدای خروس و آواز چکاوک به آسمان برخاست.
روان شد چو زر موکب شیخ عهد
رهی نا روا ماند مانند چاو
هوش مصنوعی: روان مانند طلا، شکوهمند و زیبا، در حالی که راه بر عمر شیخ گذشته و او را به مسیری نادرست سوق داده است، به مانند چاو (نوعی گیاه) که در جای خود باقی مانده است.
گذشتم بناکام از آن بحر جود
روان بر دو رخ از دو چشمم دو ناو
هوش مصنوعی: من از آن دریای بیکران کرم و بخشش گذر کردم، در حالی که دو قایق بر دو چهره‌ام از دو چشمم جاری بود.
من از ابر جودش طمع داشتم
که چون گل کنم کیسه پر زر ساو
هوش مصنوعی: من از بخشش او انتظار داشتم که مانند بارش باران، کیسه‌ام پر از زر و جواهر شود.
ولی در قمار هوا داریش
مرا گشت الحق درین دور داو
هوش مصنوعی: در بازی قمار، حمایت او برای من دلیلی شد که در این میدان شانس از آن من نیست.
ببختش مسیح و فریدون شدم
بخر رفتم و باز گشتم بگاو
هوش مصنوعی: من به سختی و بدبختی دچار شدم، مانند مسیح و فریدون، اما با تلاش و زحمت، دوباره به زندگی معمولی و روزمره‌ام برگشتم.