گنجور

شمارهٔ ٧٢٢

حبذا باغ و راغ علیا باد
و آن ریاض چو اطلس و خز او
ز اعتدال هوا عجب نبود
همچو نی گر شکر دهد گز او
کرم قز برگ توتش ار بخورد
حلقه سیم و زر شود قز او
سردی آب او کند احساس
تشنه بالای چاه صد گز او
هوش ارباب عقل برباید
چون کند جلوه دختر رز او
چون نقاب بلور بر بندد
آن عقیق تر زبان گز او
گوئیا آتشی گداخته اند
کرده از آب بسته مرکز او

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حبذا باغ و راغ علیا باد
و آن ریاض چو اطلس و خز او
هوش مصنوعی: چه خوب است باغ و چمن‌های بلند و آن باغ‌ها همچون اطلس و خز باشند.
ز اعتدال هوا عجب نبود
همچو نی گر شکر دهد گز او
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد که مانند نی، در هوای معتدل و متعادل، شکر به دل شاد می‌آورد.
کرم قز برگ توتش ار بخورد
حلقه سیم و زر شود قز او
هوش مصنوعی: اگر کرم ابریشم از برگ تو بخورد، حلقه‌ای از نقره و طلا خواهد شد.
سردی آب او کند احساس
تشنه بالای چاه صد گز او
هوش مصنوعی: آب سرد او حس تشنگی را در بالای چاه به شدت افزایش می‌دهد.
هوش ارباب عقل برباید
چون کند جلوه دختر رز او
هوش مصنوعی: اگر زیبایی دختر گل جلوه‌گری کند، فهم و هوش آقایان را به سرقت می‌برد.
چون نقاب بلور بر بندد
آن عقیق تر زبان گز او
هوش مصنوعی: زمانی که آن عقیق، نقاب شفاف و بلورینی بر چهره خود می‌زند، زبانش به تلخی می‌زند.
گوئیا آتشی گداخته اند
کرده از آب بسته مرکز او
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که آتش را در آب ذوب کرده‌اند و بر این اساس، مرکز آن به وجود آمده است.