گنجور

شمارهٔ ٧٠٠

وزیر شاه نشان حالم ار بدانستی
براستی که نیم کج طریق چون فرزین
بپای پیل حوادث سرم نگشتی پست
زیادتی نرسیدیم از سپهر برین
ز بهر یکدو سه من می که آنجوان خوردست
بر اسب کینش سواری نمیرسد چندین
بده هزار حیل حاسدان چنان کردند
که نور بازگرفت از من آفتاب زمین
طویل باد حیاتت که تا بدولت تو
بیک پیاده فکرت که راند ابن یمین
هزار بند که منصوبه اعادی بست
ز هم گشاید و یابد ز دوستان تحسین

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وزیر شاه نشان حالم ار بدانستی
براستی که نیم کج طریق چون فرزین
هوش مصنوعی: اگر وزیر شاه حال من را می‌دانست، بی‌شک می‌فهمید که من در نیمه‌ی راه و به طور نامناسب قرار دارم، مانند فرزین.
بپای پیل حوادث سرم نگشتی پست
زیادتی نرسیدیم از سپهر برین
هوش مصنوعی: در برابر نیروهای بزرگ حوادث، سرم را فرو نگذاشتم و از آسمان بالاتر نتوانستیم به مقام والایی دست یابیم.
ز بهر یکدو سه من می که آنجوان خوردست
بر اسب کینش سواری نمیرسد چندین
هوش مصنوعی: به خاطر یک یا دو و یا سه لیتر شراب، آن جوان که بر اسب می‌تازد، کسی به او نمی‌رسد و قدرتش خیلی زیاد است.
بده هزار حیل حاسدان چنان کردند
که نور بازگرفت از من آفتاب زمین
هوش مصنوعی: حسودان به قدری تلاش کردند که نور و درخشندگی‌ام را از من گرفتند، مانند اینکه خورشید از زمین پنهان شده باشد.
طویل باد حیاتت که تا بدولت تو
بیک پیاده فکرت که راند ابن یمین
هوش مصنوعی: عمر طولانی داشته باشی که تو را به موفقیت برساند، همان گونه که اندیشه‌ات رهبری‌ات را پیش می‌برد.
هزار بند که منصوبه اعادی بست
ز هم گشاید و یابد ز دوستان تحسین
هوش مصنوعی: با وجود هزاران محدودیتی که دشمنان برای او ایجاد کرده‌اند، در نهایت این مشکلات از میان می‌رود و او موفق به جلب تحسین دوستانش می‌شود.