گنجور

شمارهٔ ۶۶۶

تریاق و ارقمست مرا بر سر زبان
این قسم دشمنان بود آن حظ دوستان
کمتر ز نحل می نتوان بود کان ضعیف
هم نوش را محل شد و هم نیش را مکان
بحریست خاطرم که چو برخاست موج او
گاهی نهنگ و گه صدف افکند بر کران
طبع من ار نه ابر بهارست پس چرا
کردند با هم آتش و آب اندرو قران
ابرست در حقیقت ازان رو که ابر وار
هم در فشانش بینم و هم صاعقه جهان
در باغ عمر خویش کسی کو بنام من
تخمی فشاند ز آب سخن دادمش روان
گر تخم بد فشاند همه خار و خس درود
ور تخم نیک بود گلش رست و ضیمران
دارم زبان سنان وش و بر کس نمیزنم
خود را مزن گرت خردی هست بر سنان
من خود گرفتم ابن یمین گشت در ثبات
کوهی کش از مکان نبرد صدمت زمان
آخر نه هر ندا که بکهسار در دهی
آید بگوش تو هم از آنسان صدای آن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تریاق و ارقمست مرا بر سر زبان
این قسم دشمنان بود آن حظ دوستان
هوش مصنوعی: شما را به عنوان دارویی مغذی و دلپذیر در نظر می‌گیرم و این دشمنان بودند که مرا به زبان آوردند، در حالی که دوستانم بهره‌ی دیگری از این موضوع بردند.
کمتر ز نحل می نتوان بود کان ضعیف
هم نوش را محل شد و هم نیش را مکان
هوش مصنوعی: زنبور عسل به رغم کوچک بودنش، هم می‌تواند شهد شیرین را جمع‌آوری کند و هم نیشی تند داشته باشد. این نشان می‌دهد که حتی موجودات ضعیف هم می‌توانند در زندگی خود موفق باشند و اثرگذار باشند.
بحریست خاطرم که چو برخاست موج او
گاهی نهنگ و گه صدف افکند بر کران
هوش مصنوعی: خاطرم همچون دریا است؛ گاهی امواج آن به حدی بالا می‌روند که نهنگی را به نمایش می‌گذارند و گاهی هم صدفی را به ساحل می‌آورند.
طبع من ار نه ابر بهارست پس چرا
کردند با هم آتش و آب اندرو قران
هوش مصنوعی: اگر روح من مانند ابر بهاری نیست، پس چرا آتش و آب در درون من باید با هم متحد شوند؟
ابرست در حقیقت ازان رو که ابر وار
هم در فشانش بینم و هم صاعقه جهان
هوش مصنوعی: ابر به خاطر این حقیقت وجود دارد که هم زیبایی و لطافت خود را در آسمان می‌پاشد و هم قدرت و هیجانش را از طریق رعد و برق نشان می‌دهد.
در باغ عمر خویش کسی کو بنام من
تخمی فشاند ز آب سخن دادمش روان
هوش مصنوعی: در زندگی خود، کسی که نام من را به یاد می‌آورد و از گفتارهای من بهره می‌برد، به نوعی فرصتی برای زندگی و فکر کردن به من بخشیده است.
گر تخم بد فشاند همه خار و خس درود
ور تخم نیک بود گلش رست و ضیمران
هوش مصنوعی: اگر بذری بد کاشته شود، تنها علف‌ها و خارها رشد می‌کنند، اما اگر بذر خوبی باشد، گل‌ها و نعمت‌های فراوانی به بار می‌آورد.
دارم زبان سنان وش و بر کس نمیزنم
خود را مزن گرت خردی هست بر سنان
هوش مصنوعی: من به زبان تند و تیز حرف نمی‌زنم و به کسی آسیب نمی‌زنم. اگر فهم و درکی داری، خودت هم مراقب باش.
من خود گرفتم ابن یمین گشت در ثبات
کوهی کش از مکان نبرد صدمت زمان
هوش مصنوعی: من خودم به دست خودم ابن یمین را به دست آوردم، مثل کوه استوار و ثابت، که از جایی که در آن نبرد کرده‌ام، زمان را پشت سر گذاشته‌ام.
آخر نه هر ندا که بکهسار در دهی
آید بگوش تو هم از آنسان صدای آن
هوش مصنوعی: هر صدایی که از کوه‌ها و دشت‌ها در یک دهکده به گوش می‌رسد، به معنای خاصی نیست و ممکن است صرفاً یک صدای بی‌اهمیت باشد. مظاهر و نداها همیشه دارای معنا و مفهومی عمیق نیستند.