شمارهٔ ۶۵٩
بر تو پاشم ز بحر دانش خویش
سخنی همچو لؤلؤ و مرجان
بخت اگر یار و عقل رهبر تست
بنگاریش چون الف در جان
دشمنت را بهیچ رو منمای
گرچه او دوست کام گردد از آن
تشنه میباش از خضر میپذیر
منت آب چشمه حیوان
هر چه در آشکار باید خواست
عذر بر کردنش مکن پنهان
ور نیاید پسندت این گفتار
بر تو کس را نمیرسد تاوان
گر بدی از تو آید ار نیکی
نزد ابن یمین بود یکسان
زآنکه او را بهیچ کس طمعی
نیست الا برحمت یزدان
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر تو پاشم ز بحر دانش خویش
سخنی همچو لؤلؤ و مرجان
هوش مصنوعی: من از دریای دانش خود برای تو سخنانی همانند مروارید و مرجان میگویم.
بخت اگر یار و عقل رهبر تست
بنگاریش چون الف در جان
هوش مصنوعی: اگر شانس همراهت باشد و عقل راهنمای تو، باید آن را مانند الف که در جان توست، در نظر بگیری.
دشمنت را بهیچ رو منمای
گرچه او دوست کام گردد از آن
هوش مصنوعی: هرگز دشمن خود را به کسی نشان نده، حتی اگر او به طریقی به دوستی تبدیل شود.
تشنه میباش از خضر میپذیر
منت آب چشمه حیوان
هوش مصنوعی: اگر تشنه هستی، به خضر مراجعه کن و از او بخواه که به تو آب چشمه زندگی را بدهد.
هر چه در آشکار باید خواست
عذر بر کردنش مکن پنهان
هوش مصنوعی: هر چیزی که باید به طور واضح و آشکار درخواست شود، نباید به صورت پنهانی و بهانهای عنوان شود.
ور نیاید پسندت این گفتار
بر تو کس را نمیرسد تاوان
هوش مصنوعی: اگر این گفتار مورد پسند تو نیست، هیچکس نمیتواند عواقب آن را تحمل کند.
گر بدی از تو آید ار نیکی
نزد ابن یمین بود یکسان
هوش مصنوعی: اگر از تو بدی سر بزند، نیکی که در نزد ابن یمین باشد، هیچ تفاوتی ندارد.
زآنکه او را بهیچ کس طمعی
نیست الا برحمت یزدان
هوش مصنوعی: چون او به هیچکس امید و طمعی ندارد جز به رحمت خداوند.