گنجور

شمارهٔ ۶۵۵

با گوی گفت چو کان کای در هوای وصلت
پیوسته کار قدم از بار غم خمیدن
داری دمی سر آن کآئی برم اگر چه
با من ترا نباشد آئین آرمیدن
گویش چه گفت گفتا گر خوانی ار برانی
از دوست یک اشارت از ما به سر دویدن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با گوی گفت چو کان کای در هوای وصلت
پیوسته کار قدم از بار غم خمیدن
هوش مصنوعی: با زبان گویا بگو که در آغوشی این عشق، همیشه بار غم و اندوه وجود دارد و قدم‌هایم تحت تاثیر آن خمیده است.
داری دمی سر آن کآئی برم اگر چه
با من ترا نباشد آئین آرمیدن
هوش مصنوعی: اگر چه من در کنارت نیستم و نمی‌توانیم با هم آرامش را تجربه کنیم، اما لحظه‌ای که در مان تو را ترک کنم، در تو با خودم می‌برم.
گویش چه گفت گفتا گر خوانی ار برانی
از دوست یک اشارت از ما به سر دویدن
هوش مصنوعی: شخصی در پاسخ به سؤال درباره ارتباط با دوستش می‌گوید که اگر او را بخوانی یا از خودت برانی، یک اشاره از ما کافی است تا به سمت او برود.