گنجور

شمارهٔ ۶۵۴

بتعییر دی گفت با من یکی
که میزیستی از نصیحت گران
که پیری ترا در میان چون گرفت
چرا از جوانی نیی بر کران
شدت سر سپید و نشد از دلت
سیاهی خال و خط دلبران
بدو گفتم ای ساده دل اینقدر
ندانی ز گفتار دانشوران
که با سیم اگر خیر و شرت بود
چو زر گشت کارت ز سیمین بران

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بتعییر دی گفت با من یکی
که میزیستی از نصیحت گران
هوش مصنوعی: شخصی به من گفت که آیا می‌خواهی از نصیحت‌های حکیمانه دیگران بهره‌مند شوی؟
که پیری ترا در میان چون گرفت
چرا از جوانی نیی بر کران
هوش مصنوعی: وقتی که پیری به سراغ تو آمد، چرا جوانی‌ات را در میان از یاد بردی؟
شدت سر سپید و نشد از دلت
سیاهی خال و خط دلبران
هوش مصنوعی: با اینکه موهایم سفید شده‌اند، باز هم در دل من نشانی از غم یا تیرگی عشق وجود ندارد.
بدو گفتم ای ساده دل اینقدر
ندانی ز گفتار دانشوران
هوش مصنوعی: به او گفتم، ای دل ساده! چرا این قدر از سخنان دانشمندان چیزی نمی‌دانی؟
که با سیم اگر خیر و شرت بود
چو زر گشت کارت ز سیمین بران
هوش مصنوعی: اگر در کارهایت از نقره خیر و شر وجود داشته باشد، مانند طلا ارزشمند می‌شود و کارت از نقره به طلا تبدیل می‌گردد.