گنجور

شمارهٔ ٢۵

مرا فلک بمواعید میفریفت ولیک
از آن هزار یکی با رهی نکرد وفا
زمانه چند گهی در هوای بوک و مگر
غرور داده بامید ثم خیر مرا
چو زان غرور بجز رنج دل نشد حاصل
ملول گشت ز اصحاب منصب والا
بحسب حال خود اینک بصورت تضمین
بر اهل معرفت این بیت میکنم املا
مرا سخن ز مفاعیل و فاعلات بود
من از کجا سخن سر مملکت ز کجا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا فلک بمواعید میفریفت ولیک
از آن هزار یکی با رهی نکرد وفا
هوش مصنوعی: هوا و شرایط زندگی به من وعده‌های شیرینی می‌داد، اما از بین هزاران وعده، تنها یکی از آنها به حقیقت نپیوست و حتی آن هم راهی به وفا نداشت.
زمانه چند گهی در هوای بوک و مگر
غرور داده بامید ثم خیر مرا
هوش مصنوعی: زمانه گاهی در جستجوی خوشبختی به انسان امید می‌دهد، اما آیا این امید واقعاً به نفع او خواهد بود؟
چو زان غرور بجز رنج دل نشد حاصل
ملول گشت ز اصحاب منصب والا
هوش مصنوعی: از آن افتخار فقط رنج دل به دست آمد و باعث ناامیدی‌ام از دوستان با مقام و جایگاه بالا شد.
بحسب حال خود اینک بصورت تضمین
بر اهل معرفت این بیت میکنم املا
هوش مصنوعی: بر اساس وضعیت خود، حالا این بیت را به کسانی که به معرفت علاقه دارند، به عنوان یک تضمین می‌گویم.
مرا سخن ز مفاعیل و فاعلات بود
من از کجا سخن سر مملکت ز کجا
هوش مصنوعی: من فقط دربارهٔ قافیه‌ها و ساختار شعر صحبت می‌کنم، اما از کجا باید دربارهٔ مسائل بزرگ کشور و حکومت صحبت کنم؟