شمارهٔ ٢٣١
ای وزیری که بر رای جهان آرایت
هیچ رازی پس این پرده پیروزه نماند
با چنان رای و رویت عجب ار بیخبری
زانکه در مزو دمن توشه یکروزه نماند
وانگهی طعنه زنندم که فلان میخواراست
چون خورم می که مرا وجه منی بوزه نماند
بسکه دریوزه کنان وام زهر در جستم
بسر خواجه که در پای رهی موزه نماند
قوت یکروزه ازین در چو بکف می ناید
چراه دیگرم امبار بجز روزه نماند
چند بر خاک درت باد هوس پیمایم
ز آتش فقر مرا آب چو در کوزه نماند
لطف کن خواجه و تشریف اجازت فرمای
کاین گدا را پس ازین طاقت دریوزه نماند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای وزیری که بر رای جهان آرایت
هیچ رازی پس این پرده پیروزه نماند
هوش مصنوعی: ای وزیر، تو که بر آینده و سرنوشت جهان تسلط داری، هیچ رازی زیر این پرده باقی نمیماند.
با چنان رای و رویت عجب ار بیخبری
زانکه در مزو دمن توشه یکروزه نماند
هوش مصنوعی: با توجه به صورت زیبا و اندیشهات، عجیب است که از واقعیت آگاه نباشی؛ چرا که در حقیقت، در باغ و محوطهات، تنها یک روز توشه و خوراک موجود نیست.
وانگهی طعنه زنندم که فلان میخواراست
چون خورم می که مرا وجه منی بوزه نماند
هوش مصنوعی: سپس به من طعنه میزنند که فلانی معتاد به شراب است، اما وقتی شراب مینوشم، دیگر هیچ چیزی از خودم نمیماند.
بسکه دریوزه کنان وام زهر در جستم
بسر خواجه که در پای رهی موزه نماند
هوش مصنوعی: به خاطر زجر و سختیهایی که متحمل شدم، به دنبال کمک و نجاتی هستم. برای این منظور به سراغ کسی میروم که در دوران سختیام، حتی یک لحظه هم از حمایت من دریغ نکرده است.
قوت یکروزه ازین در چو بکف می ناید
چراه دیگرم امبار بجز روزه نماند
هوش مصنوعی: اگر غذایی که یک روز از این در به دست میآید در دستم نباشد، چه راه دیگری برای من مانده است جز روزه گرفتن؟
چند بر خاک درت باد هوس پیمایم
ز آتش فقر مرا آب چو در کوزه نماند
هوش مصنوعی: مدتی است که در آرزوی دیدن در خانهات میسوزم، اما به خاطر فقر و تنگدستی، هیچ آبی برای رفع تشنگیام در کوزه باقی نمانده است.
لطف کن خواجه و تشریف اجازت فرمای
کاین گدا را پس ازین طاقت دریوزه نماند
هوش مصنوعی: لطفاً آقا، با مهربانی اجازه دهید که این گدا دیگر نتواند از این به بعد گدایی کند.