شمارهٔ ٢٠٢
الهی مرا چون سرای سپنج
سرانجام باید بغیری سپرد
ازین منزلم اندک اندک مبر
که خوش مرد آنکو بیکبار مرد
نخواهم حیاتی که مر شخص را
گر انسان بود زنده نتوان شمرد
سعادت رفیق کسی کرد حق
که او را ز گیتی بیکبار برد
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الهی مرا چون سرای سپنج
سرانجام باید بغیری سپرد
هوش مصنوعی: خدایا، مانند خانهای که سرانجام به دیگران سپرده میشود، مرا نیز به جز خودت به کسی نسپار.
ازین منزلم اندک اندک مبر
که خوش مرد آنکو بیکبار مرد
هوش مصنوعی: از این خانه به آرامی خارج شو، زیرا مرد خوب کسی است که یکباره و به طور کامل گذاشته و رفت.
نخواهم حیاتی که مر شخص را
گر انسان بود زنده نتوان شمرد
هوش مصنوعی: نمیخواهم زندگیای را که در آن، اگر کسی انسان باشد، باز هم نتوان او را زنده دانست.
سعادت رفیق کسی کرد حق
که او را ز گیتی بیکبار برد
هوش مصنوعی: سعادت کسی که حق به او کمک کند، این است که او را از این دنیای فانی یکباره نجات دهد.

ابن یمین