گنجور

شمارهٔ ١۶۶

مطبخی ایست ناگوار مرا
شهره گشته بآش پختن کست
تا بشام از سحر بود بنگی
وز سحر تا بشام باشد مست
هر چه از مایعات یافت بریخت
و آنچه از جامدات جست شکست
گر بقبض آورد عصای کلیم
ور بود سوی ذوالفقارش دست
دایم آنش بود تنور آشاب
اکره الجیش این بود پیوست
بنگر تا بغیر ابن یمین
اینچنین مطبخی کسی را هست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مطبخی ایست ناگوار مرا
شهره گشته بآش پختن کست
هوش مصنوعی: من در آشپزی به قدری بد هستم که همه به من شهرت پیدا کرده‌اند.
تا بشام از سحر بود بنگی
وز سحر تا بشام باشد مست
هوش مصنوعی: تا وقتی که صبح به شب تبدیل شود، می‌توان خوشی و نوشیدن را ادامه داد و از صبح تا شب در حال مستی بود.
هر چه از مایعات یافت بریخت
و آنچه از جامدات جست شکست
هوش مصنوعی: هر چه مایع بود، ریخته شد و هر چه جامد بود، شکسته شد.
گر بقبض آورد عصای کلیم
ور بود سوی ذوالفقارش دست
هوش مصنوعی: اگر عصای موسی را در دست بگیری و به سوی ذوالفقار بروی، به راحتی می‌توانی به هدف خود برسی.
دایم آنش بود تنور آشاب
اکره الجیش این بود پیوست
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که همیشه تنور نان گرم و آماده است، و اشاره به این دارد که این وضعیت همیشه ادامه دارد. همچنین، ممکن است به برخی از مسائل یا چالش‌ها که به طور مداوم وجود دارند، اشاره کند. در کل، می‌خواهد بگوید که برخی چیزها همیشگی و پایدار هستند.
بنگر تا بغیر ابن یمین
اینچنین مطبخی کسی را هست
هوش مصنوعی: بنگر که چه کسی غیر از ابن یمین این‌طور آشپزی دارد.