گنجور

شمارهٔ ١۶۵

مرا بلبل طبع شیرین نفس
کز آواز او عقل مدهوش گشت
زبانی که وقت نوا میگشاد
فرو بست و یکسر از آن گوش گشت
که اندر خزان مشیب اوفتاد
بهار شبابش فراموش گشت
نبیند گل خرمی ز آنسبب
زبانرا فرو بست و خاموش گشت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا بلبل طبع شیرین نفس
کز آواز او عقل مدهوش گشت
هوش مصنوعی: بلبلی که با صدای شیرین خود همه را مجذوب می‌کند، باعث شده که عقل و درک من گیج و حیران شود.
زبانی که وقت نوا میگشاد
فرو بست و یکسر از آن گوش گشت
هوش مصنوعی: زبان، زمانی که در حال نواختن و موسیقی بود، بسته شد و تمام توجه به سمت گوش معطوف گردید.
که اندر خزان مشیب اوفتاد
بهار شبابش فراموش گشت
هوش مصنوعی: در فصل پاییز، هنگامی که جوانی و سرسبزی او از یاد رفته است، ممکن است دچار رکود و کسادی شود.
نبیند گل خرمی ز آنسبب
زبانرا فرو بست و خاموش گشت
هوش مصنوعی: به خاطر آن دلیلی که باعث شده بود، دیگر گل زیبایی را نبیند و زبانش را ساکت کرد و خاموش شد.