گنجور

شمارهٔ ١۵

خطابی با فلک کردم که از تیغ جفا کشتی
شهان عالم آرا و جوانمردان برمک را
زمام حل و عقد خود نهادی در کف قومی
که از روی خرد باشد بر ایشان صد شرف سگ را
نهان در گوش جانم گفت فارغ باش و خوش بنشین
که سبلت بر کند ایام هر ده روز یکیک را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خطابی با فلک کردم که از تیغ جفا کشتی
شهان عالم آرا و جوانمردان برمک را
هوش مصنوعی: من به آسمان گفتم که از ظلم و ستمی که به دست بی‌رحمانه پادشاهان و جوانمردان می‌رسد، دیگر بس است.
زمام حل و عقد خود نهادی در کف قومی
که از روی خرد باشد بر ایشان صد شرف سگ را
هوش مصنوعی: تو فرمان امور خود را به دست افرادی سپردی که به خاطر خرد و دانششان بر تو برتری دارند، اما این افراد از نظر شرافت و ارزش، کمتر از یک سگ هستند.
نهان در گوش جانم گفت فارغ باش و خوش بنشین
که سبلت بر کند ایام هر ده روز یکیک را
هوش مصنوعی: در دل من سخنی پنهان است که می‌گوید آرام باش و با خوشحالی زندگی کن، زیرا هر ده روز یک بار، زمان به تغییرات و تحولات خود ادامه می‌دهد.