گنجور

شمارهٔ ١٣٣

صاحبا همت تو یکچندی
بمواعید شادمانم داشت
و آرزوی محال چون سایه
بر پی مهر تو دوانم داشت
وعده را چون ندیدم انجازی
راستی را خرد برانم داشت
که بگویم که من بدولت تو
چون تو صدها چنین توانم داشت

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صاحبا همت تو یکچندی
بمواعید شادمانم داشت
هوش مصنوعی: دوست من، به مدت طولانی است که با وعده‌های دلگرم‌کننده تو خوشحال و خوشبخت بوده‌ام.
و آرزوی محال چون سایه
بر پی مهر تو دوانم داشت
هوش مصنوعی: من همواره آرزوی محالی دارم که مانند سایه‌ای بر عشق تو بچرخم.
وعده را چون ندیدم انجازی
راستی را خرد برانم داشت
هوش مصنوعی: زمانی که وعده‌ای را که داده شده بود ندیدم، حقیقت باعث شد که عقل و تفکر مرا تحت تأثیر قرار دهد.
که بگویم که من بدولت تو
چون تو صدها چنین توانم داشت
هوش مصنوعی: من باید بگویم که به برکت وجود تو، مانند تو می‌توانم به بسیاری از خواسته‌هایم دست یابم.