شمارهٔ ١١٧
دی گفت دوستی که مرا موی رو سفید
بس زود گشت گر چه که آنهم تباه نیست
لیکن هنوز موسم آن نیستت برو
مور اخضاب کن که بشرع این گناه نیست
دادم جواب و گفتمش ای آنکه در جهان
از دوستان یکی چو توام نیکخواه نیست
دانی سر خضاب چرا نیستم از آنک
باز سفید کم ز کلاغ سیاه نیست
هر چند شام موسم آرام و راحتست
میدان یقین که خوبتر از صبحگاه نیست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دی گفت دوستی که مرا موی رو سفید
بس زود گشت گر چه که آنهم تباه نیست
هوش مصنوعی: دیروز دوستی به من گفت که موهای سفیدم خیلی زود ظاهر شدند، هرچند که این هم چیز بدی نیست.
لیکن هنوز موسم آن نیستت برو
مور اخضاب کن که بشرع این گناه نیست
هوش مصنوعی: اما هنوز زمان آن فرا نرسیده است، برو و کار خود را بکن که از نظر شرع اشکالی ندارد.
دادم جواب و گفتمش ای آنکه در جهان
از دوستان یکی چو توام نیکخواه نیست
هوش مصنوعی: به او پاسخ دادم و گفتم: ای کسی که در این دنیا، دوستی چون تو که نیکاندیش باشد، وجود ندارد.
دانی سر خضاب چرا نیستم از آنک
باز سفید کم ز کلاغ سیاه نیست
هوش مصنوعی: میدانی چرا موهایم رنگی نیستند؟ زیرا برعکس، سفیدیام به اندازهی سیاهی یک کلاغ نیست.
هر چند شام موسم آرام و راحتست
میدان یقین که خوبتر از صبحگاه نیست
هوش مصنوعی: با وجود اینکه شب زمان آرامش و استراحت است، اما به خوبی میدانم که صبحگاه از آن هم زیباتر است.

ابن یمین