گنجور

شمارهٔ ١٠٠

جمعی اقاربم طمع خام بسته اند
در ملک ریزه ئی که بدانم تعیش است
زینگونه ناپسند کجا مرتکب شود
هرگز کسی که با خرد و رای وباهش است
اندوهناک و خشمگن است از طمع مدام
هر یک ازین گروه که گویا و خامش است
من قانعم هر آنچه مرا میدهد خدای
کارم از آن مدام نشاط است و رامش است
قانع همیشه خرم و طامع دژم بود
بار طمع مکش که گران سنگ و خرکش است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جمعی اقاربم طمع خام بسته اند
در ملک ریزه ئی که بدانم تعیش است
هوش مصنوعی: عده‌ای از نزدیکانم به امید چیزی کم‌ارزش دست دراز کرده‌اند، درحالی‌که می‌دانم زندگی آن‌جا را خوش نمی‌گذرانند.
زینگونه ناپسند کجا مرتکب شود
هرگز کسی که با خرد و رای وباهش است
هوش مصنوعی: هیچ‌کس که دارای عقل و تدبیر باشد، هرگز مرتکب کارهای ناپسند و زشت نمی‌شود.
اندوهناک و خشمگن است از طمع مدام
هر یک ازین گروه که گویا و خامش است
هوش مصنوعی: افسوس و خشم در دل هر یک از این گروه وجود دارد، گرچه برخی از آن‌ها ظاهر را آرام و بی‌حاشیه نشان می‌دهند. این حس ناشی از طمع دائمی آن‌هاست.
من قانعم هر آنچه مرا میدهد خدای
کارم از آن مدام نشاط است و رامش است
هوش مصنوعی: من راضی‌ام به هرآنچه خدا به من می‌دهد، زیرا همیشه از کارهای او شاد و خوشحالم.
قانع همیشه خرم و طامع دژم بود
بار طمع مکش که گران سنگ و خرکش است
هوش مصنوعی: کسی که همیشه راضی و قانع باشد، خوشحال و شاداب است، اما کسی که طمع و حریص باشد، همواره در اندوه و ناراحتی به سر می‌برد. پس از طمع و آرزوهای فراوان دوری کن، زیرا این بار سنگینی بر دوش انسان می‌گذارد و زندگی را سخت می‌کند.