گنجور

شمارهٔ ۶

بیا ماهرویا شکر لب نگارا
گشایش ده از بند غم جان ما را
صبا گر رساند بما بوی وصلت
دهم جان بشکرانه باد صبا را
گرم سرمه از خاک پای تو باشد
نیارم بچشم اندرون توتیا را
نمائی بخونم خط و هر دو چشمت
گواهی دهند ای پسر صد بلا را
بگفتار ایشان مکن کار با من
لانی اراهم شهودا سکارا
من و گریه و آه ازین پس چو دلبر
نخواهد جزین آب و جز این هوا را
وفا جستم از وی زهی سعی باطل
چه دانند خوبان طریق وفا را
ز کوی خود ابن یمین را چه رانی
نرانند شاهان ز درگه گدا را

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیا ماهرویا شکر لب نگارا
گشایش ده از بند غم جان ما را
هوش مصنوعی: ای زیبای دل‌ربا، بیا و با لب‌های شیرینت، غم و اندوه جان ما را از بین ببر و آزادمان کن.
صبا گر رساند بما بوی وصلت
دهم جان بشکرانه باد صبا را
هوش مصنوعی: اگر نسیم صبح بویی از وصال محبوب را به ما برساند، برای شکرگزاری جانم را فدای نسیم خواهیم کرد.
گرم سرمه از خاک پای تو باشد
نیارم بچشم اندرون توتیا را
هوش مصنوعی: اگر سرمه‌ای که در چشمانم می‌زنم از خاک پای تو باشد، هیچ گاه به چشمانت کُحَل نمی‌زنم.
نمائی بخونم خط و هر دو چشمت
گواهی دهند ای پسر صد بلا را
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از خط نوشته‌ی تو بخوانم و هر دو چشمت به من تصدیق کنند، ای پسر، همه‌ی دردها و مشکلات را می‌بینم.
بگفتار ایشان مکن کار با من
لانی اراهم شهودا سکارا
هوش مصنوعی: با حرف‌های آنها کاری نداشته باش، چرا که من حالاتی از راستی را می‌بینم که مانند مستی است.
من و گریه و آه ازین پس چو دلبر
نخواهد جزین آب و جز این هوا را
هوش مصنوعی: از این به بعد من فقط با گریه و آه زندگی می‌کنم، چون محبوبم دیگر نمی‌خواهد هیچ چیز جز این آب و این هوا را.
وفا جستم از وی زهی سعی باطل
چه دانند خوبان طریق وفا را
هوش مصنوعی: من برای او وفا ورزیدم، اما این تلاش بیهوده‌ای بود؛ زیرا کسانی که نیکوکارند، راه وفا را نمی‌دانند.
ز کوی خود ابن یمین را چه رانی
نرانند شاهان ز درگه گدا را
هوش مصنوعی: چرا ابن یمین را از خانه‌اش طرد می‌کنی، در حالی که حتی شاهان هم گدایان را از درگاه خود نمی‌رانند؟