گنجور

شمارهٔ ۳۹

ترا ز شکر شیرین از آن دمید نبات
که یافت پرورش از آب چشمه سار حیات
اگر نه چشمه حیوان دهان تنگ تو بود
بگوی تا ز چه پوشیده گشت در ظلمات
چو بر کشید قضا نیل حسن بر بقمت
مرا ز حسرت آن دیده گشت عین فرات
بیا که بیتو مرا لذت حیات نماند
حیات بیتو چگویم که هست عین ممات
شفای درد دلم لعل روحپرور تست
بیا که بیتو نیابد دلم ز درد نجات
دلی که بسته زلفین مشکبار تو شد
چو زلف پر شکنت کس نبیندش به ثبات
گشادم از پی وصل تو مصحف تقدیر
ز بهر فال بر آمد خط نخست برات
گرم چو خامه سر از تن به تیغ بر دارند
نگردم از خط فرمانت تا بروز وفات
بخاک ابن یمین گر گذرکنی روزی
هنوز بوی وفای تو آیدش ز رفات

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترا ز شکر شیرین از آن دمید نبات
که یافت پرورش از آب چشمه سار حیات
هوش مصنوعی: تو به sweetness شکرین از آن سرشار شدی که در زیر آب چشمه سار حیات رشد کردی.
اگر نه چشمه حیوان دهان تنگ تو بود
بگوی تا ز چه پوشیده گشت در ظلمات
هوش مصنوعی: اگر چشم‌های تو نبودند که دیگران را به سوی خود جلب کنند، بگو که چرا در تاریکی پنهان شده‌ای؟
چو بر کشید قضا نیل حسن بر بقمت
مرا ز حسرت آن دیده گشت عین فرات
هوش مصنوعی: زمانی که تقدیر زیبایی صورتت را بالا برد، چشمان من از حسرت آن، همچون رود فرات شد.
بیا که بیتو مرا لذت حیات نماند
حیات بیتو چگویم که هست عین ممات
هوش مصنوعی: بیایید که زندگی من بدون شما دیگر لذتی ندارد. چطور می‌توانم بگویم که زندگی شما چطور است در حالی که برای من مثل مرگ می‌ماند؟
شفای درد دلم لعل روحپرور تست
بیا که بیتو نیابد دلم ز درد نجات
هوش مصنوعی: دوست عزیز، درمان دردهای من در وجود توست. بیا تا دلم از این دردها آسوده شود.
دلی که بسته زلفین مشکبار تو شد
چو زلف پر شکنت کس نبیندش به ثبات
هوش مصنوعی: دل آدمی که به زلف‌های خوش بوی تو مبتلا شده، مانند زلف خودت است که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را با استحکام ببیند.
گشادم از پی وصل تو مصحف تقدیر
ز بهر فال بر آمد خط نخست برات
هوش مصنوعی: به خاطر وصالت، کتاب سرنوشت را باز کردم و به منظور پیشگویی، خط اول را از آن خواندم.
گرم چو خامه سر از تن به تیغ بر دارند
نگردم از خط فرمانت تا بروز وفات
هوش مصنوعی: اگر مانند قلمی داغ از تن جدا شوم، از دستورات تو باز نمی‌گردم تا زمانی که به مرگ برسم.
بخاک ابن یمین گر گذرکنی روزی
هنوز بوی وفای تو آیدش ز رفات
هوش مصنوعی: اگر روزی بر خاک ابن یمین بگذری، هنوز هم بوی وفای تو از آنجا به مشامش خواهد رسید.